Log in
Latest topics
Statistics
We have 24 registered usersThe newest registered user is quibernh
Our users have posted a total of 2246 messages in 615 subjects
انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
Page 3 of 5 • 1, 2, 3, 4, 5
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
مَثَل سامری نیکو
روزی یکی از فقیهان برخاست تا با این پرسش، عیسی را به دام اندازد: ای استاد، چه کنم تا وارث حیات جاویدان شوم؟عیسی در جواب گفت: در تورات چه نوشته است؟ از آن چه میفهمی؟پاسخ داد: خداوندْ خدای خود را با تمامی دل و با تمامی جان و با تمامی قوّت و با تمامی فکر خود محبت نما؛ و همسایهات را همچون خویشتن محبت کن.عیسی گفت: پاسخ درست دادی. این را بهجای آور که حیات خواهی داشت.
امّا او برای تبرئۀ خود از عیسی پرسید: ولی همسایۀ من کیست؟عیسی در پاسخ چنین گفت: مردی از اورشلیم به اَریحا میرفت. در راه بهدست راهزنان افتاد. آنها او را لخت کرده، کتک زدند، و نیمهجان رهایش کردند و رفتند.از قضا کاهنی از همان راه میگذشت. امّا چون چشمش به آن مرد افتاد، راه خود را کج کرد و از سمت دیگر جاده رفت.لاویای نیز از آنجا میگذشت. او نیز چون به آنجا رسید و آن مرد را دید، راه خود را کج کرد و از سمت دیگر جاده رفت.امّا مسافری سامری چون بدانجا رسید و آن مرد را دید، دلش بر حال او سوخت.پس نزد او رفت و بر زخمهایش شراب ریخت و روغن مالید و آنها را بست. سپس او را بر الاغ خود گذاشت و به کاروانسرایی برد و از او پرستاری کرد.روز بعد، دو دینار به صاحب کاروانسرا داد و گفت: از این مرد پرستاری کن و اگر بیش از این خرج کردی، چون برگردم به تو خواهم داد.حال بهنظر تو کدامیک از این سه تن، همسایۀ مردی بود که بهدست راهزنان افتاد؟پاسخ داد: آن که به او ترحم کرد.عیسی به او گفت: برو و تو نیز چنین کن.(25_37)
روزی یکی از فقیهان برخاست تا با این پرسش، عیسی را به دام اندازد: ای استاد، چه کنم تا وارث حیات جاویدان شوم؟عیسی در جواب گفت: در تورات چه نوشته است؟ از آن چه میفهمی؟پاسخ داد: خداوندْ خدای خود را با تمامی دل و با تمامی جان و با تمامی قوّت و با تمامی فکر خود محبت نما؛ و همسایهات را همچون خویشتن محبت کن.عیسی گفت: پاسخ درست دادی. این را بهجای آور که حیات خواهی داشت.
امّا او برای تبرئۀ خود از عیسی پرسید: ولی همسایۀ من کیست؟عیسی در پاسخ چنین گفت: مردی از اورشلیم به اَریحا میرفت. در راه بهدست راهزنان افتاد. آنها او را لخت کرده، کتک زدند، و نیمهجان رهایش کردند و رفتند.از قضا کاهنی از همان راه میگذشت. امّا چون چشمش به آن مرد افتاد، راه خود را کج کرد و از سمت دیگر جاده رفت.لاویای نیز از آنجا میگذشت. او نیز چون به آنجا رسید و آن مرد را دید، راه خود را کج کرد و از سمت دیگر جاده رفت.امّا مسافری سامری چون بدانجا رسید و آن مرد را دید، دلش بر حال او سوخت.پس نزد او رفت و بر زخمهایش شراب ریخت و روغن مالید و آنها را بست. سپس او را بر الاغ خود گذاشت و به کاروانسرایی برد و از او پرستاری کرد.روز بعد، دو دینار به صاحب کاروانسرا داد و گفت: از این مرد پرستاری کن و اگر بیش از این خرج کردی، چون برگردم به تو خواهم داد.حال بهنظر تو کدامیک از این سه تن، همسایۀ مردی بود که بهدست راهزنان افتاد؟پاسخ داد: آن که به او ترحم کرد.عیسی به او گفت: برو و تو نیز چنین کن.(25_37)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
در منزل مریم و مارتا
چون در راه میرفتند، به دهکدهای درآمد. در آنجا زنی مارتا نام عیسی را به خانۀ خود دعوت کرد.مارتا خواهری داشت مریم نام. مریم کنار پاهای خداوند نشسته بود و به سخنان او گوش فرامیداد.امّا مارتا که سخت مشغول تدارک پذیرایی بود، نزد عیسی آمد و گفت: سرورم، آیا تو را باکی نیست که خواهرم مرا در کار پذیرایی تنها گذاشته است؟ به او بفرما که مرا یاری دهد! خداوند جواب داد: مارتا! مارتا! تو را چیزهای بسیار نگران و مضطرب میکند،حال آنکه تنها یکچیز لازم است؛ و مریم آن نصیب بهتر را برگزیده، که از او بازگرفته نخواهد شد.(38_42)
چون در راه میرفتند، به دهکدهای درآمد. در آنجا زنی مارتا نام عیسی را به خانۀ خود دعوت کرد.مارتا خواهری داشت مریم نام. مریم کنار پاهای خداوند نشسته بود و به سخنان او گوش فرامیداد.امّا مارتا که سخت مشغول تدارک پذیرایی بود، نزد عیسی آمد و گفت: سرورم، آیا تو را باکی نیست که خواهرم مرا در کار پذیرایی تنها گذاشته است؟ به او بفرما که مرا یاری دهد! خداوند جواب داد: مارتا! مارتا! تو را چیزهای بسیار نگران و مضطرب میکند،حال آنکه تنها یکچیز لازم است؛ و مریم آن نصیب بهتر را برگزیده، که از او بازگرفته نخواهد شد.(38_42)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
تعلیم دربارۀ دعا
11)روزی عیسی در مکانی دعا میکرد. چون دعایش بهپایان رسید، یکی از شاگردان به او گفت: ای سرور ما، دعا کردن را به ما بیاموز، همانگونه که یحیی به شاگردانش آموخت.به ایشان گفت: چون دعا میکنید، بگویید:
ای پدر ما که در آسمانی،
نام تو مقدّس باد،
پادشاهی تو بیاید،
نان روزانۀ ما را هر روز به ما عطا فرما.
گناهان ما را ببخش،
زیرا ما نیز همۀ قرضداران خود را میبخشیم.
و ما را در آزمایش میاور.
سپس به ایشان گفت: کیست از شما که دوستی داشته باشد، و نیمهشب نزد وی برود و بگوید: ای دوست، سه عدد نان به من قرض بده،زیرا یکی از دوستانم از سفر رسیده، و چیزی ندارم تا پیش او بگذارم،?۷و او از درون خانه جواب دهد: زحمتم مده. در قفل است، و فرزندانم با من در بسترند. نمیتوانم از جای برخیزم و چیزی به تو بدهم.به شما میگویم، هرچند بهخاطر دوستی برنخیزد و به او نان ندهد، بهخاطر آبرو برخواهد خاست و هرآنچه نیاز دارد به او خواهد داد.
پس به شما میگویم، بخواهید که به شما داده خواهد شد؛ بجویید که خواهید یافت؛ بکوبید که در بهرویتان گشوده خواهد شد.زیرا هرکه بخواهد، بهدست آورد؛ و هرکه بجوید، یابد؛ و هرکه بکوبد، در بهرویش گشوده شود.کدامیک از شما پدران، اگر پسرش از او ماهی بخواهد، ماری بدو میبخشد؟یا اگر تخممرغ بخواهد، عقربی به او عطا میکند؟حال اگر شما با همۀ بدسیرتیتان میدانید که باید به فرزندان خود هدایای نیکو بدهید، چقدر بیشتر پدر آسمانی شما روحالقدس را به هرکه از او بخواهد، عطا خواهد فرمود.(1_13)
11)روزی عیسی در مکانی دعا میکرد. چون دعایش بهپایان رسید، یکی از شاگردان به او گفت: ای سرور ما، دعا کردن را به ما بیاموز، همانگونه که یحیی به شاگردانش آموخت.به ایشان گفت: چون دعا میکنید، بگویید:
ای پدر ما که در آسمانی،
نام تو مقدّس باد،
پادشاهی تو بیاید،
نان روزانۀ ما را هر روز به ما عطا فرما.
گناهان ما را ببخش،
زیرا ما نیز همۀ قرضداران خود را میبخشیم.
و ما را در آزمایش میاور.
سپس به ایشان گفت: کیست از شما که دوستی داشته باشد، و نیمهشب نزد وی برود و بگوید: ای دوست، سه عدد نان به من قرض بده،زیرا یکی از دوستانم از سفر رسیده، و چیزی ندارم تا پیش او بگذارم،?۷و او از درون خانه جواب دهد: زحمتم مده. در قفل است، و فرزندانم با من در بسترند. نمیتوانم از جای برخیزم و چیزی به تو بدهم.به شما میگویم، هرچند بهخاطر دوستی برنخیزد و به او نان ندهد، بهخاطر آبرو برخواهد خاست و هرآنچه نیاز دارد به او خواهد داد.
پس به شما میگویم، بخواهید که به شما داده خواهد شد؛ بجویید که خواهید یافت؛ بکوبید که در بهرویتان گشوده خواهد شد.زیرا هرکه بخواهد، بهدست آورد؛ و هرکه بجوید، یابد؛ و هرکه بکوبد، در بهرویش گشوده شود.کدامیک از شما پدران، اگر پسرش از او ماهی بخواهد، ماری بدو میبخشد؟یا اگر تخممرغ بخواهد، عقربی به او عطا میکند؟حال اگر شما با همۀ بدسیرتیتان میدانید که باید به فرزندان خود هدایای نیکو بدهید، چقدر بیشتر پدر آسمانی شما روحالقدس را به هرکه از او بخواهد، عطا خواهد فرمود.(1_13)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
عیسی و بَعَلزِبول
عیسی دیوی لال را از کسی بیرون میکرد. چون دیو بیرون رفت، مردِ لال توانست سخن بگوید و مردم در شگفت شدند.امّا برخی گفتند: او دیوها را به یاری بَعَلزِبول، رئیس دیوها، بیرون میکند.دیگران نیز به قصد آزمودن او، خواستار آیتی آسمانی شدند.او افکار آنان را درک کرد و به ایشان گفت: هر حکومتی که برضد خود تجزیه شود، نابود خواهد شد، و هر خانهای که برضد خود تجزیه شود، فروخواهد ریخت.اگر شیطان نیز برضد خود تجزیه شود، چگونه حکومتش پابرجا مانَد؟ این را از آن سبب میگویم که ادعا میکنید من دیوها را به یاری بَعَلزِبول بیرون میرانم.اگر من به یاری بَعَلزِبول دیوها را بیرون میرانم، شاگردان شما به یاری که آنها را بیرون میکنند؟ پس ایشان، بر شما داوری خواهند کرد.امّا اگر من به قدرت خدا دیوها را بیرون میرانم، یقین بدانید که پادشاهی خدا به شما رسیده است.هرگاه مردی نیرومند و مسلّح از خانۀ خود پاسداری کند، اموالش در امان خواهد بود.امّا چون کسی نیرومندتر از او بر وی یورش بَرَد و چیره شود، سلاحی را که آن مرد بدان توکل دارد از او گرفته، غنیمت را تقسیم خواهد کرد.هرکه با من نیست، برضد من است، و هرکه با من جمع نکند، پراکنده سازد.
هنگامی که روح پلید از کسی بیرون میآید، به مکانهای خشک و بایر میرود تا جایی برای استراحت بیابد. امّا چون نمییابد با خود میگوید: به خانهای که از آن آمدم، بازمیگردم.امّا چون به آنجا میرسد و خانه را رُفته و آراسته میبیند.میرود و هفت روح بدتر از خود نیز میآورد، و همگی داخل میشوند و در آنجا سکونت میگزینند. در نتیجه، سرانجامِ آن شخص بدتر از حالت نخست او میشود.
هنگامی که عیسی این سخنان را میگفت، زنی از میان جمعیت به بانگ بلند گفت: خوشابه حال زنی که تو را زایید و به تو شیر داد.امّا عیسی در پاسخ گفت: خوشابه حال آنان که کلام خدا را میشنوند و آن را بهجای میآورند.(14_28)
عیسی دیوی لال را از کسی بیرون میکرد. چون دیو بیرون رفت، مردِ لال توانست سخن بگوید و مردم در شگفت شدند.امّا برخی گفتند: او دیوها را به یاری بَعَلزِبول، رئیس دیوها، بیرون میکند.دیگران نیز به قصد آزمودن او، خواستار آیتی آسمانی شدند.او افکار آنان را درک کرد و به ایشان گفت: هر حکومتی که برضد خود تجزیه شود، نابود خواهد شد، و هر خانهای که برضد خود تجزیه شود، فروخواهد ریخت.اگر شیطان نیز برضد خود تجزیه شود، چگونه حکومتش پابرجا مانَد؟ این را از آن سبب میگویم که ادعا میکنید من دیوها را به یاری بَعَلزِبول بیرون میرانم.اگر من به یاری بَعَلزِبول دیوها را بیرون میرانم، شاگردان شما به یاری که آنها را بیرون میکنند؟ پس ایشان، بر شما داوری خواهند کرد.امّا اگر من به قدرت خدا دیوها را بیرون میرانم، یقین بدانید که پادشاهی خدا به شما رسیده است.هرگاه مردی نیرومند و مسلّح از خانۀ خود پاسداری کند، اموالش در امان خواهد بود.امّا چون کسی نیرومندتر از او بر وی یورش بَرَد و چیره شود، سلاحی را که آن مرد بدان توکل دارد از او گرفته، غنیمت را تقسیم خواهد کرد.هرکه با من نیست، برضد من است، و هرکه با من جمع نکند، پراکنده سازد.
هنگامی که روح پلید از کسی بیرون میآید، به مکانهای خشک و بایر میرود تا جایی برای استراحت بیابد. امّا چون نمییابد با خود میگوید: به خانهای که از آن آمدم، بازمیگردم.امّا چون به آنجا میرسد و خانه را رُفته و آراسته میبیند.میرود و هفت روح بدتر از خود نیز میآورد، و همگی داخل میشوند و در آنجا سکونت میگزینند. در نتیجه، سرانجامِ آن شخص بدتر از حالت نخست او میشود.
هنگامی که عیسی این سخنان را میگفت، زنی از میان جمعیت به بانگ بلند گفت: خوشابه حال زنی که تو را زایید و به تو شیر داد.امّا عیسی در پاسخ گفت: خوشابه حال آنان که کلام خدا را میشنوند و آن را بهجای میآورند.(14_28)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
درخواست آیتی از عیسی
چون بر شمار جمعیت افزوده میشد، عیسی گفت: این نسل، نسلی است بس شرارتپیشه. خواستار آیتی هستند! امّا آیتی به ایشان داده نخواهد شد جز آیت یونس.زیرا همانگونه که یونس آیتی بود برای مردم نینوا، پسر انسان نیز برای این نسل آیتی خواهد بود.در روز داوری، ملکۀ جنوب با این نسل برخواهد خاست و محکومشان خواهد کرد، زیرا او از آن سوی دنیا آمد تا حکمت سلیمان را بشنود، و حال آنکه کسی بزرگتر از سلیمان اینجاست.مردم نینوا در روز داوری با این نسل برخواهند خاست و محکومشان خواهند کرد، زیرا آنها در اثر موعظۀ یونس توبه کردند، و حال آنکه کسی بزرگتر از یونس اینجاست.(29_32)
چون بر شمار جمعیت افزوده میشد، عیسی گفت: این نسل، نسلی است بس شرارتپیشه. خواستار آیتی هستند! امّا آیتی به ایشان داده نخواهد شد جز آیت یونس.زیرا همانگونه که یونس آیتی بود برای مردم نینوا، پسر انسان نیز برای این نسل آیتی خواهد بود.در روز داوری، ملکۀ جنوب با این نسل برخواهد خاست و محکومشان خواهد کرد، زیرا او از آن سوی دنیا آمد تا حکمت سلیمان را بشنود، و حال آنکه کسی بزرگتر از سلیمان اینجاست.مردم نینوا در روز داوری با این نسل برخواهند خاست و محکومشان خواهند کرد، زیرا آنها در اثر موعظۀ یونس توبه کردند، و حال آنکه کسی بزرگتر از یونس اینجاست.(29_32)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
چراغ بدن
هیچکس چراغ را برنمیافروزد تا آن را پنهان کند یا زیر کاسهای بنهد، بلکه چراغ را بر چراغدان میگذارند تا هرکه داخل شود نورش را ببیند.چشم تو، چراغ بدن توست. اگر چشمت سالم باشد، تمام وجودت روشن خواهد بود. امّا اگر چشمت فاسد باشد، تمام وجودت را تاریکی فراخواهد گرفت.پس بهوش باش مبادا نوری که در توست، تاریکی باشد.چه اگر تمام وجودت روشن باشد و هیچ جزئی از آن تاریک نباشد، آنگاه همچون زمانی که نورِ چراغ بر تو میتابد، بهتمامی در روشنایی خواهی بود.(33_36)
هیچکس چراغ را برنمیافروزد تا آن را پنهان کند یا زیر کاسهای بنهد، بلکه چراغ را بر چراغدان میگذارند تا هرکه داخل شود نورش را ببیند.چشم تو، چراغ بدن توست. اگر چشمت سالم باشد، تمام وجودت روشن خواهد بود. امّا اگر چشمت فاسد باشد، تمام وجودت را تاریکی فراخواهد گرفت.پس بهوش باش مبادا نوری که در توست، تاریکی باشد.چه اگر تمام وجودت روشن باشد و هیچ جزئی از آن تاریک نباشد، آنگاه همچون زمانی که نورِ چراغ بر تو میتابد، بهتمامی در روشنایی خواهی بود.(33_36)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
سرزنش رهبران مذهبی
چون عیسی سخنان خود را بهپایان رسانید، یکی از فَریسیان او را به صرف غذا دعوت کرد. پس به خانۀ او رفت و بنشست.امّا فَریسی چون دید که عیسی دستهایش را پیش از غذا نشست، تعجب کرد.آنگاه خداوند خطاب به او گفت: شما فَریسیان بیرونِ پیاله و بشقاب را پاک میکنید، امّا از درون آکنده از آز و خباثت هستید! ای نادانان، آیا آن که بیرون را آفرید، درون را نیز نیافرید؟پس از آنچه در درون است صدقه دهید تا همهچیز برایتان پاک باشد.
وای بر شما ای فَریسیان! شما از نعناع و سُداب و هرگونه سبزی دهیک میدهید، امّا عدالت را نادیده میگیرید و از محبت خدا غافلید. اینها را میبایست بهجای میآوردید و آنها را نیز فراموش نمیکردید.وای بر شما ای فَریسیان! زیرا دوست دارید در بهترین جای کنیسهها بنشینید و مردم در کوچه و بازار شما را سلام گویند.وای بر شما! زیرا همچون گورهایی ناپیدایید که مردم ندانسته بر آنها راه میروند.
یکی از فقیهان در پاسخ گفت: استاد، تو با این سخنان به ما نیز اهانت میکنی.عیسی فرمود: وای بر شما نیز، ای فقیهان، که بارهایی توانفرسا بر دوش مردم مینهید، امّا خود حاضر نیستید حتی انگشتی برای کمک بجنبانید.وای بر شما که برای پیامبرانی که بهدست پدرانتان کشته شدند، مقبره میسازید! براستی که اینگونه بر کار آنها مهر تأیید میزنید. آنها پیامبران را کشتند و شما آرامگاهشان را میسازید.از اینرو حکمت خدا میفرماید که من برای آنها پیامبران و رسولان خواهم فرستاد. امّا بعضی را خواهند کشت و بعضی را آزار خواهند رسانید.پس، خون همۀ پیامبرانی که خونشان از آغاز جهان تاکنون ریخته شده است، بر گردن این نسل خواهد بود از خون هابیل تا خون زکریا که بین مذبح و محرابگاه کشته شد. آری، به شما میگویم که این نسل برای اینهمه حساب پس خواهد داد.وای بر شما ای فقیهان! زیرا کلید معرفت را غصب کردهاید. خود داخل نمیشوید و داخلشوندگان را نیز مانع میگردید.
چون عیسی بیرون رفت، علمای دین و فَریسیان سخت با او به مخالفت برخاستند و با سؤالات بسیار بر او تاختندو در کمین بودند تا در سخنی از زبانش وی را به دام اندازند.(37_54)
چون عیسی سخنان خود را بهپایان رسانید، یکی از فَریسیان او را به صرف غذا دعوت کرد. پس به خانۀ او رفت و بنشست.امّا فَریسی چون دید که عیسی دستهایش را پیش از غذا نشست، تعجب کرد.آنگاه خداوند خطاب به او گفت: شما فَریسیان بیرونِ پیاله و بشقاب را پاک میکنید، امّا از درون آکنده از آز و خباثت هستید! ای نادانان، آیا آن که بیرون را آفرید، درون را نیز نیافرید؟پس از آنچه در درون است صدقه دهید تا همهچیز برایتان پاک باشد.
وای بر شما ای فَریسیان! شما از نعناع و سُداب و هرگونه سبزی دهیک میدهید، امّا عدالت را نادیده میگیرید و از محبت خدا غافلید. اینها را میبایست بهجای میآوردید و آنها را نیز فراموش نمیکردید.وای بر شما ای فَریسیان! زیرا دوست دارید در بهترین جای کنیسهها بنشینید و مردم در کوچه و بازار شما را سلام گویند.وای بر شما! زیرا همچون گورهایی ناپیدایید که مردم ندانسته بر آنها راه میروند.
یکی از فقیهان در پاسخ گفت: استاد، تو با این سخنان به ما نیز اهانت میکنی.عیسی فرمود: وای بر شما نیز، ای فقیهان، که بارهایی توانفرسا بر دوش مردم مینهید، امّا خود حاضر نیستید حتی انگشتی برای کمک بجنبانید.وای بر شما که برای پیامبرانی که بهدست پدرانتان کشته شدند، مقبره میسازید! براستی که اینگونه بر کار آنها مهر تأیید میزنید. آنها پیامبران را کشتند و شما آرامگاهشان را میسازید.از اینرو حکمت خدا میفرماید که من برای آنها پیامبران و رسولان خواهم فرستاد. امّا بعضی را خواهند کشت و بعضی را آزار خواهند رسانید.پس، خون همۀ پیامبرانی که خونشان از آغاز جهان تاکنون ریخته شده است، بر گردن این نسل خواهد بود از خون هابیل تا خون زکریا که بین مذبح و محرابگاه کشته شد. آری، به شما میگویم که این نسل برای اینهمه حساب پس خواهد داد.وای بر شما ای فقیهان! زیرا کلید معرفت را غصب کردهاید. خود داخل نمیشوید و داخلشوندگان را نیز مانع میگردید.
چون عیسی بیرون رفت، علمای دین و فَریسیان سخت با او به مخالفت برخاستند و با سؤالات بسیار بر او تاختندو در کمین بودند تا در سخنی از زبانش وی را به دام اندازند.(37_54)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
هشدار و تشویق
12)در این هنگام، هزاران تن گردآمدند، چندان که بر یکدیگر پا مینهادند. عیسی نخست با شاگردان خود سخن آغاز کرد و گفت: از خمیرمایۀ فَریسیان که همانا ریاکاری است، دوری کنید.هیچ چیزِ پنهان نیست که آشکار نشود و هیچچیزِ پوشیده نیست که عیان نگردد.آنچه در تاریکی گفتهاید، در روشنایی شنیده خواهد شد، و آنچه پشت درهای بسته نجوا کردهاید، از فراز بامها اعلام خواهد گردید.
دوستان، به شما میگویم از کسانی که جسم را میکُشند و بیش از این نتوانند کرد، مترسید.به شما نشان میدهم از که باید ترسید: از آن که پس از کشتن جسم، قدرت دارد به دوزخ اندازد. آری، به شما میگویم، از اوست که باید ترسید.آیا پنج گنجشک به دو پول سیاه فروخته نمیشود؟ با اینحال، حتی یکی از آنها نزد خدا فراموش نمیگردد.حتی موهای سر شما بهتمامی شمرده شده است. پس مترسید، زیرا ارزش شما بیش از هزاران گنجشک است.
به شما میگویم، هرکه مرا نزد مردم اقرار کند، پسر انسان نیز او را در حضور فرشتگان خدا اقرار خواهد کرد.امّا هرکه نزد مردم مرا انکار کند، در حضور فرشتگان خدا انکار خواهد شد.هرکه سخنی برضد پسرانسان گوید، آمرزیده شود، امّا هرکه به روحالقدس کفر گوید، آمرزیده نخواهد شد.چون شما را به کنیسهها و به حضور حاکمان و صاحبمنصبان برند، نگران مباشید که چگونه از خود دفاع کنید یا چه بگویید.زیرا در آن هنگام روحالقدس آنچه را که باید بگویید به شما خواهد آموخت.(1_12)
12)در این هنگام، هزاران تن گردآمدند، چندان که بر یکدیگر پا مینهادند. عیسی نخست با شاگردان خود سخن آغاز کرد و گفت: از خمیرمایۀ فَریسیان که همانا ریاکاری است، دوری کنید.هیچ چیزِ پنهان نیست که آشکار نشود و هیچچیزِ پوشیده نیست که عیان نگردد.آنچه در تاریکی گفتهاید، در روشنایی شنیده خواهد شد، و آنچه پشت درهای بسته نجوا کردهاید، از فراز بامها اعلام خواهد گردید.
دوستان، به شما میگویم از کسانی که جسم را میکُشند و بیش از این نتوانند کرد، مترسید.به شما نشان میدهم از که باید ترسید: از آن که پس از کشتن جسم، قدرت دارد به دوزخ اندازد. آری، به شما میگویم، از اوست که باید ترسید.آیا پنج گنجشک به دو پول سیاه فروخته نمیشود؟ با اینحال، حتی یکی از آنها نزد خدا فراموش نمیگردد.حتی موهای سر شما بهتمامی شمرده شده است. پس مترسید، زیرا ارزش شما بیش از هزاران گنجشک است.
به شما میگویم، هرکه مرا نزد مردم اقرار کند، پسر انسان نیز او را در حضور فرشتگان خدا اقرار خواهد کرد.امّا هرکه نزد مردم مرا انکار کند، در حضور فرشتگان خدا انکار خواهد شد.هرکه سخنی برضد پسرانسان گوید، آمرزیده شود، امّا هرکه به روحالقدس کفر گوید، آمرزیده نخواهد شد.چون شما را به کنیسهها و به حضور حاکمان و صاحبمنصبان برند، نگران مباشید که چگونه از خود دفاع کنید یا چه بگویید.زیرا در آن هنگام روحالقدس آنچه را که باید بگویید به شما خواهد آموخت.(1_12)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
مَثَل ثروتمند نادان
ناگاه کسی از میان جمعیت به او گفت: استاد، به برادرم بگو میراث پدری را با من قسمت کند.عیسی پاسخ داد: ای مرد، چه کسی مرا بین شما داور یا مُقَسِم قرار داده است؟پس به مردم گفت: بهوش باشید و از هرگونه حرص و آز بپرهیزید، زیرا زندگی انسان بهفزونی داراییاش نیست.سپس این مَثَل را برایشان آورد: مردی ثروتمند از زراعت خویش محصول فراوان حاصل کرد.پس با خود اندیشید، چه کنم، زیرا جایی برای انباشتن محصول خود ندارم؟سپس گفت: دانستم چه باید کرد! انبارهای خود را خراب میکنم و انبارهایی بزرگتر میسازم، و همۀ گندم و اموال خود را در آنها ذخیره میکنم.آنگاه به خود خواهم گفت: ای جان من، برای سالیان دراز اموال فراوان اندوختهای. حال آسوده بزی؛ بخور و بنوش و خوش باش.امّا خدا به او گفت: ای نادان! همین امشب جانت را از تو خواهند ستاند. پس آنچه اندوختهای، از آنِ که خواهد شد؟این است فرجام کسی که برای خویشتن ثروت میاندوزد، امّا برای خدا ثروتمند نیست.(13_21)
ناگاه کسی از میان جمعیت به او گفت: استاد، به برادرم بگو میراث پدری را با من قسمت کند.عیسی پاسخ داد: ای مرد، چه کسی مرا بین شما داور یا مُقَسِم قرار داده است؟پس به مردم گفت: بهوش باشید و از هرگونه حرص و آز بپرهیزید، زیرا زندگی انسان بهفزونی داراییاش نیست.سپس این مَثَل را برایشان آورد: مردی ثروتمند از زراعت خویش محصول فراوان حاصل کرد.پس با خود اندیشید، چه کنم، زیرا جایی برای انباشتن محصول خود ندارم؟سپس گفت: دانستم چه باید کرد! انبارهای خود را خراب میکنم و انبارهایی بزرگتر میسازم، و همۀ گندم و اموال خود را در آنها ذخیره میکنم.آنگاه به خود خواهم گفت: ای جان من، برای سالیان دراز اموال فراوان اندوختهای. حال آسوده بزی؛ بخور و بنوش و خوش باش.امّا خدا به او گفت: ای نادان! همین امشب جانت را از تو خواهند ستاند. پس آنچه اندوختهای، از آنِ که خواهد شد؟این است فرجام کسی که برای خویشتن ثروت میاندوزد، امّا برای خدا ثروتمند نیست.(13_21)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
زندگی بدون نگرانی
آنگاه عیسی خطاب به شاگردان خود گفت: پس به شما میگویم، نگران زندگی خود مباشید که چه بخورید، و نه نگران بدن خود که چه بپوشید.زندگی از خوراک و بدن از پوشاک مهمتر است.کلاغها را بنگرید: نه میکارند و نه میدروند، نه کاهدان دارند و نه انبار؛ با اینهمه خدا به آنها روزی میدهد. و شما چقدر باارزشتر از پرندگانید! کیست از شما که بتواند با نگرانی، ذراعی بر قامت خود بیفزاید؟پس، اگر از انجام چنین کار کوچکی ناتوانید، از چه سبب نگران مابقی هستید؟سوسنها را بنگرید که چگونه نمو میکنند؛ نه زحمت میکشند و نه میریسند. به شما میگویم که حتی سلیمان نیز با همۀ شکوه و جلالش همچون یکی از آنها آراسته نشد.پس اگر خدا علف صحرا را که امروز هست و فردا در تنور افکنده میشود، چنین میپوشانَد، چقدر بیشتر شما را، ای سستایمانان! پس در پی این مباشید که چه بخورید یا چه بنوشید؛ نگران اینها مباشید.زیرا اقوام خداناشناس این دنیا در پی اینگونه چیزهایند، امّا پدر شما میداند که به اینهمه نیاز دارید.بلکه شما، در پی پادشاهی او باشید، که همۀ اینها نیز به شما داده خواهد شد.
ای گلۀ کوچک، ترسان مباشید، زیرا خشنودی پدر شما این است که پادشاهی را به شما عطا کند.آنچه دارید بفروشید و به فقرا بدهید؛ برای خود کیسههایی فراهم کنید که پوسیده نشود، و گنجی پایانناپذیر د آسمان بیندوزید، جایی که نه دزد آید و نه بید زیان رساند.زیرا هرجا گنج شماست، دلتان نیز آنجا خواهد بود.(22_34)
آنگاه عیسی خطاب به شاگردان خود گفت: پس به شما میگویم، نگران زندگی خود مباشید که چه بخورید، و نه نگران بدن خود که چه بپوشید.زندگی از خوراک و بدن از پوشاک مهمتر است.کلاغها را بنگرید: نه میکارند و نه میدروند، نه کاهدان دارند و نه انبار؛ با اینهمه خدا به آنها روزی میدهد. و شما چقدر باارزشتر از پرندگانید! کیست از شما که بتواند با نگرانی، ذراعی بر قامت خود بیفزاید؟پس، اگر از انجام چنین کار کوچکی ناتوانید، از چه سبب نگران مابقی هستید؟سوسنها را بنگرید که چگونه نمو میکنند؛ نه زحمت میکشند و نه میریسند. به شما میگویم که حتی سلیمان نیز با همۀ شکوه و جلالش همچون یکی از آنها آراسته نشد.پس اگر خدا علف صحرا را که امروز هست و فردا در تنور افکنده میشود، چنین میپوشانَد، چقدر بیشتر شما را، ای سستایمانان! پس در پی این مباشید که چه بخورید یا چه بنوشید؛ نگران اینها مباشید.زیرا اقوام خداناشناس این دنیا در پی اینگونه چیزهایند، امّا پدر شما میداند که به اینهمه نیاز دارید.بلکه شما، در پی پادشاهی او باشید، که همۀ اینها نیز به شما داده خواهد شد.
ای گلۀ کوچک، ترسان مباشید، زیرا خشنودی پدر شما این است که پادشاهی را به شما عطا کند.آنچه دارید بفروشید و به فقرا بدهید؛ برای خود کیسههایی فراهم کنید که پوسیده نشود، و گنجی پایانناپذیر د آسمان بیندوزید، جایی که نه دزد آید و نه بید زیان رساند.زیرا هرجا گنج شماست، دلتان نیز آنجا خواهد بود.(22_34)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
آمادگی برای بازگشت مسیح
کمر به خدمت ببندید و چراغ خویش را فروزان نگاه دارید.همچون کسانی باشید که منتظرند سرورشان از جشن عروسی بازگردد، تا چون از راه رسد و در را کوبد، بیدرنگ بر او بگشایند.خوشابهحال خادمانی که چون سرورشان بازگردد، آنان را بیدار و هشیار یابد. آمین، به شما میگویم، خود کمر به خدمتشان خواهد بست؛ آری، آنان را بر سفره خواهد نشانید و پیش آمده، از ایشان پذیرایی خواهد کرد.خوشابهحال خادمانی که چون سرورشان از راه رسد، چه در پاس دوّم شب، چه در پاس سوّم، ایشان را بیدار و هشیار یابد.
بدانید که اگر صاحبخانه میدانست دزد در چه ساعتی خواهد آمد، نمیگذاشت به خانهاش دستبرد زنند.پس شما نیز آماده باشید، زیرا پسر انسان در ساعتی خواهد آمد که انتظار ندارید.
پِطرُس پرسید: سرور من، آیا این مَثَل را برای ما آوردی یا برای همه؟خداوند در پاسخ گفت: پس آن مباشر امین و دانا کیست که اربابش او را به سرپرستی خادمان خانۀ خود گماشته باشد تا سهم خوراک آنان را بموقع بدهد؟خوشابه حال آن غلام که چون اربابش بازگردد، او را مشغول کار بیند.یقین بدانید که او را بر همۀ مایملک خود خواهد گماشت.امّا اگر آن غلام با خود بیندیشد که ?ارباب در آمدن تأخیر کرده، و به آزار خادمان و خادمهها، و خوردن و نوشیدن و میگساری بپردازد،آنگاه اربابش در روزی که انتظار ندارد و در ساعتی که از آن آگاه نیست خواهد آمد و او را از میان دوپاره کرده، در جایگاه خیانتکاران خواهد افکند.
غلامی که خواستِ اربابش را میداند و با اینحال، خود را برای انجام آن آماده نمیکند، تازیانۀ بسیار خواهد خورد.امّا آن که خواست اربابش را نمیداند و کاری میکند که سزاوار تنبیه است، تازیانۀ کمتر خواهد خورد. هرکه به او بیشتر داده شود، از او بیشتر نیز مطالبه خواهد شد؛ و هرکه مسئولیتش بیشتر باشد، پاسخگوییاش نیز بیشتر خواهد بود.(35_48)
کمر به خدمت ببندید و چراغ خویش را فروزان نگاه دارید.همچون کسانی باشید که منتظرند سرورشان از جشن عروسی بازگردد، تا چون از راه رسد و در را کوبد، بیدرنگ بر او بگشایند.خوشابهحال خادمانی که چون سرورشان بازگردد، آنان را بیدار و هشیار یابد. آمین، به شما میگویم، خود کمر به خدمتشان خواهد بست؛ آری، آنان را بر سفره خواهد نشانید و پیش آمده، از ایشان پذیرایی خواهد کرد.خوشابهحال خادمانی که چون سرورشان از راه رسد، چه در پاس دوّم شب، چه در پاس سوّم، ایشان را بیدار و هشیار یابد.
بدانید که اگر صاحبخانه میدانست دزد در چه ساعتی خواهد آمد، نمیگذاشت به خانهاش دستبرد زنند.پس شما نیز آماده باشید، زیرا پسر انسان در ساعتی خواهد آمد که انتظار ندارید.
پِطرُس پرسید: سرور من، آیا این مَثَل را برای ما آوردی یا برای همه؟خداوند در پاسخ گفت: پس آن مباشر امین و دانا کیست که اربابش او را به سرپرستی خادمان خانۀ خود گماشته باشد تا سهم خوراک آنان را بموقع بدهد؟خوشابه حال آن غلام که چون اربابش بازگردد، او را مشغول کار بیند.یقین بدانید که او را بر همۀ مایملک خود خواهد گماشت.امّا اگر آن غلام با خود بیندیشد که ?ارباب در آمدن تأخیر کرده، و به آزار خادمان و خادمهها، و خوردن و نوشیدن و میگساری بپردازد،آنگاه اربابش در روزی که انتظار ندارد و در ساعتی که از آن آگاه نیست خواهد آمد و او را از میان دوپاره کرده، در جایگاه خیانتکاران خواهد افکند.
غلامی که خواستِ اربابش را میداند و با اینحال، خود را برای انجام آن آماده نمیکند، تازیانۀ بسیار خواهد خورد.امّا آن که خواست اربابش را نمیداند و کاری میکند که سزاوار تنبیه است، تازیانۀ کمتر خواهد خورد. هرکه به او بیشتر داده شود، از او بیشتر نیز مطالبه خواهد شد؛ و هرکه مسئولیتش بیشتر باشد، پاسخگوییاش نیز بیشتر خواهد بود.(35_48)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
هشدار دربارۀ اختلاف و جدایی
من آمدهام تا بر زمین آتش افروزم، و ای کاش که تاکنون افروخته شده بود! امّا مرا تعمیدی باید، و چه در فشارم تا به انجام رسد.آیا گمان میبرید آمدهام تا صلح به زمین آورم؟ نه، بلکه آمدهام تا جدایی افکنم.از این پس، میان پنج تن از اهل یک خانه جدایی خواهد افتاد؛ سه علیه دو خواهند بود و دو علیه سه.پدر علیه پسر و پسر علیه پدر، مادر علیه دختر و دختر علیه مادر، مادرشوهر علیه عروس و عروس علیه مادرشوهر.(49_53)
من آمدهام تا بر زمین آتش افروزم، و ای کاش که تاکنون افروخته شده بود! امّا مرا تعمیدی باید، و چه در فشارم تا به انجام رسد.آیا گمان میبرید آمدهام تا صلح به زمین آورم؟ نه، بلکه آمدهام تا جدایی افکنم.از این پس، میان پنج تن از اهل یک خانه جدایی خواهد افتاد؛ سه علیه دو خواهند بود و دو علیه سه.پدر علیه پسر و پسر علیه پدر، مادر علیه دختر و دختر علیه مادر، مادرشوهر علیه عروس و عروس علیه مادرشوهر.(49_53)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
تعبیر زمانها
سپس به جماعت گفت: چون بینید ابری در مغرب پدیدار شود، بیدرنگ میگویید: باران خواهد بارید، و باران میبارد.و چون باد جنوب وزد، میگویید: هوا گرم خواهد شد، و چنین میشود.ای ریاکاران! شما که نیک میدانید چگونه سیمای زمین و آسمان را تعبیر کنید، چگونه است که از تعبیر زمان حاضر ناتوانید؟
چرا خود دربارۀ آنچه درست است داوری نمیکنید؟هنگامی که با شاکیِ خود نزد حاکم میروی، بکوش تا در راه با او آشتی کنی، مبادا تو را نزد قاضی کشاند و قاضی تو را به نگهبان سپارد، و به زندان افتی.به تو میگویم که تا ریال آخر را نپردازی، از زندان بهدر نخواهی آمد.(54_59)
سپس به جماعت گفت: چون بینید ابری در مغرب پدیدار شود، بیدرنگ میگویید: باران خواهد بارید، و باران میبارد.و چون باد جنوب وزد، میگویید: هوا گرم خواهد شد، و چنین میشود.ای ریاکاران! شما که نیک میدانید چگونه سیمای زمین و آسمان را تعبیر کنید، چگونه است که از تعبیر زمان حاضر ناتوانید؟
چرا خود دربارۀ آنچه درست است داوری نمیکنید؟هنگامی که با شاکیِ خود نزد حاکم میروی، بکوش تا در راه با او آشتی کنی، مبادا تو را نزد قاضی کشاند و قاضی تو را به نگهبان سپارد، و به زندان افتی.به تو میگویم که تا ریال آخر را نپردازی، از زندان بهدر نخواهی آمد.(54_59)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
دعوت به توبه
13)در همان زمان، شماری از حاضران، از جلیلیانی با عیسی سخن گفتند که پیلاتُس خونشان را با خون قربانیهایشان درهم آمیخته بود.عیسی در پاسخ گفت: آیا چون آن جلیلیان به چنین روز دچار شدند، گمان میکنید از بقیۀ اهالی جلیل گناهکارتر بودند؟به شما میگویم که چنین نیست. بلکه اگر توبه نکنید، شما نیز جملگی هلاک خواهید شد.و آیا گمان میکنید آن هجده تن که برج سْیلوحا بر آنها افتاد و مردند، از دیگر ساکنان اورشلیم خطاکارتر بودند؟به شما میگویم که چنین نیست. بلکه اگر توبه نکنید، شما نیز جملگی هلاک خواهید شد.
سپس این مَثَل را آورد: مردی درخت انجیری در تاکستان خود کاشت. چون خواست میوۀ آن را بچیند، چیزی بر آن نیافت.پس به باغبان خود گفت: سه سال است برای چیدن میوۀ این درخت میآیم امّا چیزی نمییابم. آن را ببُر، تا خاک را هدر ندهد.امّا او پاسخ داد: سرورم، بگذار یک سال دیگر هم بماند. گِردش را خواهم کند و کودش خواهم داد.اگر سال بعد میوه آورد که هیچ؛ اگر نیاورد آنگاه آن را بِبُر.(1_9)
13)در همان زمان، شماری از حاضران، از جلیلیانی با عیسی سخن گفتند که پیلاتُس خونشان را با خون قربانیهایشان درهم آمیخته بود.عیسی در پاسخ گفت: آیا چون آن جلیلیان به چنین روز دچار شدند، گمان میکنید از بقیۀ اهالی جلیل گناهکارتر بودند؟به شما میگویم که چنین نیست. بلکه اگر توبه نکنید، شما نیز جملگی هلاک خواهید شد.و آیا گمان میکنید آن هجده تن که برج سْیلوحا بر آنها افتاد و مردند، از دیگر ساکنان اورشلیم خطاکارتر بودند؟به شما میگویم که چنین نیست. بلکه اگر توبه نکنید، شما نیز جملگی هلاک خواهید شد.
سپس این مَثَل را آورد: مردی درخت انجیری در تاکستان خود کاشت. چون خواست میوۀ آن را بچیند، چیزی بر آن نیافت.پس به باغبان خود گفت: سه سال است برای چیدن میوۀ این درخت میآیم امّا چیزی نمییابم. آن را ببُر، تا خاک را هدر ندهد.امّا او پاسخ داد: سرورم، بگذار یک سال دیگر هم بماند. گِردش را خواهم کند و کودش خواهم داد.اگر سال بعد میوه آورد که هیچ؛ اگر نیاورد آنگاه آن را بِبُر.(1_9)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
شفای زن علیل
در یکی از روزهای شَبّات، عیسی در کنیسهای تعلیم میداد.در آنجا زنی بود که روحی او را هجده سال علیل کرده بود. پشتش خمیده شده بود و بههیچروی توان راست ایستادن نداشت.چون عیسی او را دید، نزد خود فراخواند و فرمود: ?ای زن، از ضعف خود خلاصی یافتی! سپس بر او دست نهاد و او بیدرنگ راست ایستاده، خدا را ستایش کرد.امّا رئیس کنیسه از اینکه عیسی در روز شَبّات شفا داده بود، خشمگین شد و به مردم گفت: شش روز برای کار دارید. در آن روزها بیایید و شفا بگیرید، نه در روز شَبّات.خداوند در پاسخ گفت: ای ریاکاران! آیا هیچیک از شما در روز شَبّات گاو یا الاغ خود را از طویله باز نمیکند تا برای آب دادن بیرون بَرَد؟پس آیا نمیبایست این زن را که دختر ابراهیم است و شیطان هجده سال اسیرش کرده بود، در روز شَبّات آزاد کرد؟چون این را گفت، مخالفانش همه شرمسار شدند، امّا جمعیت همگی از آن همه کارهای شگفتآور او شادمان بودند.(10_17)
در یکی از روزهای شَبّات، عیسی در کنیسهای تعلیم میداد.در آنجا زنی بود که روحی او را هجده سال علیل کرده بود. پشتش خمیده شده بود و بههیچروی توان راست ایستادن نداشت.چون عیسی او را دید، نزد خود فراخواند و فرمود: ?ای زن، از ضعف خود خلاصی یافتی! سپس بر او دست نهاد و او بیدرنگ راست ایستاده، خدا را ستایش کرد.امّا رئیس کنیسه از اینکه عیسی در روز شَبّات شفا داده بود، خشمگین شد و به مردم گفت: شش روز برای کار دارید. در آن روزها بیایید و شفا بگیرید، نه در روز شَبّات.خداوند در پاسخ گفت: ای ریاکاران! آیا هیچیک از شما در روز شَبّات گاو یا الاغ خود را از طویله باز نمیکند تا برای آب دادن بیرون بَرَد؟پس آیا نمیبایست این زن را که دختر ابراهیم است و شیطان هجده سال اسیرش کرده بود، در روز شَبّات آزاد کرد؟چون این را گفت، مخالفانش همه شرمسار شدند، امّا جمعیت همگی از آن همه کارهای شگفتآور او شادمان بودند.(10_17)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
مَثَل دانۀ خردل و مَثَل خمیرمایه
آنگاه گفت: پادشاهی خدا به چه مانَد؟ آن را به چه تشبیه کنم؟همچون دانۀ خردلی است که شخصی آن را برگرفت و در باغ خود کاشت. آن دانه رویید و درختی شد، چنان که پرندگان آسمان آمدند و بر شاخههایش آشیانه ساختند.
باز گفت: پادشاهی خدا را به چه تشبیه کنم؟همچون خمیرمایهای است که زنی برگرفت و با سه کیسه آرد مخلوط کرد تا تمامی خمیر ورآمد.(18_21)
آنگاه گفت: پادشاهی خدا به چه مانَد؟ آن را به چه تشبیه کنم؟همچون دانۀ خردلی است که شخصی آن را برگرفت و در باغ خود کاشت. آن دانه رویید و درختی شد، چنان که پرندگان آسمان آمدند و بر شاخههایش آشیانه ساختند.
باز گفت: پادشاهی خدا را به چه تشبیه کنم؟همچون خمیرمایهای است که زنی برگرفت و با سه کیسه آرد مخلوط کرد تا تمامی خمیر ورآمد.(18_21)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
درِ تنگ
عیسی در راه اورشلیم، به شهرها و روستاها میرفت و تعلیم میداد.در این میان، کسی از او پرسید: سرور من، آیا تنها شماری اندک از مردم نجات خواهند یافت؟ به ایشان گفت: سخت بکوشید تا از درِ تنگ داخل شوید، زیرا به شما میگویم، بسیاری خواهند کوشید تا داخل شوند، امّا نخواهند توانست.چون صاحبخانه برخیزد و در را ببندد، بیرون ایستاده، در را خواهید کوبید و خواهید گفت: سرورا، در بر ما بگشا!? امّا او پاسخ خواهد داد: شما را نمیشناسم؛ نمیدانم از کجایید؟خواهید گفت: ?ما با تو خوردیم و آشامیدیم و تو در کوچههای ما تعلیم میدادی.امّا جواب خواهید شنید: شما را نمیشناسم؛ نمیدانم از کجایید؟ ای بدکاران از من دور شوید.آنگاه در آنجا گریه و دندان بر هم ساییدن خواهد بود، زیرا ابراهیم و اسحاق و یعقوب و همۀ انبیا را در پادشاهی خدا خواهید دید، امّا خود را محروم خواهید یافت.مردم از شرق و غرب و شمال و جنوب خواهند آمد و بر سفرۀ پادشاهی خدا خواهند نشست.آری، هستند آخرینی که اوّل خواهند شد، و اوّلینی که آخر.(22_30)
عیسی در راه اورشلیم، به شهرها و روستاها میرفت و تعلیم میداد.در این میان، کسی از او پرسید: سرور من، آیا تنها شماری اندک از مردم نجات خواهند یافت؟ به ایشان گفت: سخت بکوشید تا از درِ تنگ داخل شوید، زیرا به شما میگویم، بسیاری خواهند کوشید تا داخل شوند، امّا نخواهند توانست.چون صاحبخانه برخیزد و در را ببندد، بیرون ایستاده، در را خواهید کوبید و خواهید گفت: سرورا، در بر ما بگشا!? امّا او پاسخ خواهد داد: شما را نمیشناسم؛ نمیدانم از کجایید؟خواهید گفت: ?ما با تو خوردیم و آشامیدیم و تو در کوچههای ما تعلیم میدادی.امّا جواب خواهید شنید: شما را نمیشناسم؛ نمیدانم از کجایید؟ ای بدکاران از من دور شوید.آنگاه در آنجا گریه و دندان بر هم ساییدن خواهد بود، زیرا ابراهیم و اسحاق و یعقوب و همۀ انبیا را در پادشاهی خدا خواهید دید، امّا خود را محروم خواهید یافت.مردم از شرق و غرب و شمال و جنوب خواهند آمد و بر سفرۀ پادشاهی خدا خواهند نشست.آری، هستند آخرینی که اوّل خواهند شد، و اوّلینی که آخر.(22_30)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
اندوه عیسی برای اورشلیم
در آن هنگام، تنی چند از فَریسیان نزد عیسی آمدند و گفتند: اینجا را ترک کن و به جایی دیگر برو، زیرا هیرودیس میخواهد تو را بکشد.در جواب گفت: بروید و به آن روباه بگویید: امروز و فردا دیوها را بیرون میکنم و مردم را شفا میدهم، و در روز سوّم کار خویش را بهکمال خواهم رسانید.امّا امروز و فردا و پسفردا باید به راه خود ادامه دهم، زیرا ممکن نیست نبی بیرون از اورشلیم کشته شود.ای اورشلیم، ای اورشلیم، ای قاتل پیامبران و سنگسارکنندۀ رسولانی که نزدت فرستاده میشوند! چند بار خواستم همچون مرغی که جوجههایش را زیر بالهای خود جمع میکند، فرزندان تو را گردآورم، امّا نخواستی.اینک خانۀ شما به خودتان ویران واگذاشته میشود. و به شما میگویم که دیگر مرا نخواهید دید تا روزی که بگویید: خجسته باد او که به نام خداوند میآید.(31_35)
در آن هنگام، تنی چند از فَریسیان نزد عیسی آمدند و گفتند: اینجا را ترک کن و به جایی دیگر برو، زیرا هیرودیس میخواهد تو را بکشد.در جواب گفت: بروید و به آن روباه بگویید: امروز و فردا دیوها را بیرون میکنم و مردم را شفا میدهم، و در روز سوّم کار خویش را بهکمال خواهم رسانید.امّا امروز و فردا و پسفردا باید به راه خود ادامه دهم، زیرا ممکن نیست نبی بیرون از اورشلیم کشته شود.ای اورشلیم، ای اورشلیم، ای قاتل پیامبران و سنگسارکنندۀ رسولانی که نزدت فرستاده میشوند! چند بار خواستم همچون مرغی که جوجههایش را زیر بالهای خود جمع میکند، فرزندان تو را گردآورم، امّا نخواستی.اینک خانۀ شما به خودتان ویران واگذاشته میشود. و به شما میگویم که دیگر مرا نخواهید دید تا روزی که بگویید: خجسته باد او که به نام خداوند میآید.(31_35)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
عیسی در خانۀ فَریسی
14)در یکی از روزهای شَبّات که عیسی برای صرف غذا به خانۀ یکی از رهبران فَریسیان رفته بود، حاضران بهدقّت او را زیر نظر داشتند.مقابل او مردی بود که بدنش آب آورده بود.عیسی از فقیهان و فَریسیان پرسید: آیا شفا دادن در روز شَبّات جایز است یا نه؟آنان خاموش ماندند. پس عیسی آن مرد را گرفته، شفا داد و مرخص فرمود.سپس رو به آنان کرد و پرسید: کیست از شما که پسر یا گاوش در روز شَبّات در چاه افتد و بیدرنگ آن را بیرون نیاوَرَد؟آنان پاسخی نداشتند.
چون عیسی دید میهمانان چگونه صدر مجلس را برای خود اختیار میکنند، این مَثَل را برایشان آورد: چون کسی تو را به مجلس عروسی دعوت کند، بر صدر مجلس منشین، زیرا شاید کسی سرشناستر از تو دعوت شده باشد.در آن صورت میزبانی که هر دوی شما را دعوت کرده است، خواهد آمد و به تو خواهد گفت: جایت را به این شخص بده.ناگزیر با سرافکندگی پایین مجلس خواهی نشست.بلکه هرگاه کسی میهمانت کند، برو و در پایینترین جای مجلس بنشین، تا چون میزبان آید، تو را گوید: دوست من، بفرما جای بالاتری بنشین.آنگاه نزد دیگر میهمانان سرافراز خواهی شد.زیرا هرکه خود را بزرگ سازد، خوار خواهد شد، و هرکه خود را خوار سازد، سرافراز خواهد گردید.
.سپس عیسی به میزبانش گفت: چون ضیافتِ ناهار یا شام میدهی، دوستان و برادران و خویشان و همسایگان ثروتمند خویش را دعوت مکن؛ زیرا آنان نیز تو را دعوت خواهند کرد و بدینسان عوض خواهی یافت.پس چون میهمانی میدهی، فقیران و معلولان و لنگان و کوران را دعوت کن که مبارک خواهی بود؛ زیرا آنان را چیزی نیست که در عوض به تو بدهند، و پاداش خود را در قیامت پارسایان خواهی یافت.(1_14)
14)در یکی از روزهای شَبّات که عیسی برای صرف غذا به خانۀ یکی از رهبران فَریسیان رفته بود، حاضران بهدقّت او را زیر نظر داشتند.مقابل او مردی بود که بدنش آب آورده بود.عیسی از فقیهان و فَریسیان پرسید: آیا شفا دادن در روز شَبّات جایز است یا نه؟آنان خاموش ماندند. پس عیسی آن مرد را گرفته، شفا داد و مرخص فرمود.سپس رو به آنان کرد و پرسید: کیست از شما که پسر یا گاوش در روز شَبّات در چاه افتد و بیدرنگ آن را بیرون نیاوَرَد؟آنان پاسخی نداشتند.
چون عیسی دید میهمانان چگونه صدر مجلس را برای خود اختیار میکنند، این مَثَل را برایشان آورد: چون کسی تو را به مجلس عروسی دعوت کند، بر صدر مجلس منشین، زیرا شاید کسی سرشناستر از تو دعوت شده باشد.در آن صورت میزبانی که هر دوی شما را دعوت کرده است، خواهد آمد و به تو خواهد گفت: جایت را به این شخص بده.ناگزیر با سرافکندگی پایین مجلس خواهی نشست.بلکه هرگاه کسی میهمانت کند، برو و در پایینترین جای مجلس بنشین، تا چون میزبان آید، تو را گوید: دوست من، بفرما جای بالاتری بنشین.آنگاه نزد دیگر میهمانان سرافراز خواهی شد.زیرا هرکه خود را بزرگ سازد، خوار خواهد شد، و هرکه خود را خوار سازد، سرافراز خواهد گردید.
.سپس عیسی به میزبانش گفت: چون ضیافتِ ناهار یا شام میدهی، دوستان و برادران و خویشان و همسایگان ثروتمند خویش را دعوت مکن؛ زیرا آنان نیز تو را دعوت خواهند کرد و بدینسان عوض خواهی یافت.پس چون میهمانی میدهی، فقیران و معلولان و لنگان و کوران را دعوت کن که مبارک خواهی بود؛ زیرا آنان را چیزی نیست که در عوض به تو بدهند، و پاداش خود را در قیامت پارسایان خواهی یافت.(1_14)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
مَثَل ضیافت بزرگ
چون یکی از میهمانان که با عیسی همسفره بود این را شنید، گفت: خوشابهحال آن که در ضیافت پادشاهی خدا نان خورَد.عیسی در پاسخ گفت: شخصی ضیافتی بزرگ ترتیب داد و بسیاری را دعوت کرد.چون وقت شام فرارسید، خادمش را فرستاد تا دعوتشدگان را گوید، بیایید که همهچیز آماده است.امّا آنها هر یک عذری آوردند. یکی گفت: مزرعهای خریدهام که باید بروم آن را ببینم. تمنا اینکه معذورم بداری.دیگری گفت: پنج جفت گاو خریدهام، و هماکنون در راهم تا آنها را بیازمایم. تمنا دارم معذورم بداری.سوّمی نیز گفت: تازه زن گرفتهام، و از اینرو نمیتوانم بیایم.پس خادم بازگشت و سرور خود را آگاه ساخت. میزبان خشمگین شد و به خادم دستور داد به کوچه و بازار شهر بشتابد و فقیران و معلولان و کوران و لنگان را بیاورد.خادم گفت: سرور من، دستورت را انجام دادم، امّا هنوز جا هست.پس آقایش گفت: به جادهها و کورهراههای بیرونِ شهر برو و بهاصرار مردم را به ضیافت من بیاور تا خانهام پر شود.به شما میگویم که هیچیک از دعوت شدگان، شام مرا نخواهند چشید.(15_24)
چون یکی از میهمانان که با عیسی همسفره بود این را شنید، گفت: خوشابهحال آن که در ضیافت پادشاهی خدا نان خورَد.عیسی در پاسخ گفت: شخصی ضیافتی بزرگ ترتیب داد و بسیاری را دعوت کرد.چون وقت شام فرارسید، خادمش را فرستاد تا دعوتشدگان را گوید، بیایید که همهچیز آماده است.امّا آنها هر یک عذری آوردند. یکی گفت: مزرعهای خریدهام که باید بروم آن را ببینم. تمنا اینکه معذورم بداری.دیگری گفت: پنج جفت گاو خریدهام، و هماکنون در راهم تا آنها را بیازمایم. تمنا دارم معذورم بداری.سوّمی نیز گفت: تازه زن گرفتهام، و از اینرو نمیتوانم بیایم.پس خادم بازگشت و سرور خود را آگاه ساخت. میزبان خشمگین شد و به خادم دستور داد به کوچه و بازار شهر بشتابد و فقیران و معلولان و کوران و لنگان را بیاورد.خادم گفت: سرور من، دستورت را انجام دادم، امّا هنوز جا هست.پس آقایش گفت: به جادهها و کورهراههای بیرونِ شهر برو و بهاصرار مردم را به ضیافت من بیاور تا خانهام پر شود.به شما میگویم که هیچیک از دعوت شدگان، شام مرا نخواهند چشید.(15_24)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
بهای پیروی از مسیح
جمعیتی انبوه عیسی را همراهی میکرد. او رو بدیشان کرد و گفت: هرکه نزد من آید و از پدر و مادر، زن و فرزند، برادر و خواهر، و حتی از جان خود نفرت ندارد، شاگرد من نتواند بود.و هرکه صلیب خود را بر دوش نکشد و از پی من نیاید، شاگرد من نتواند بود.
کیست از شما که قصد بنای برجی داشته باشد و نخست ننشیند تا هزینۀ آن را برآوُرد کند و ببیند آیا توان تکمیل آن را دارد یا نه؟زیرا اگر پی آن را بگذارد امّا از تکمیل بنا درماند، هرکه بیند، استهزا کرده،گوید: این شخص ساختن بنایی را آغاز کرد، امّا از تکمیل آن درمانده است!
و یا کدام پادشاه است که راهیِ جنگ با پادشاهی دیگر شود، بیآنکه نخست بنشیند و بیندیشد که آیا با ده هزار سرباز میتواند به رویاروییِ کسی رود که با بیست هزار سرباز به جنگ او میآید؟و اگر بیند که او را توان رویارویی نیست، آنگاه تا سپاه دشمن دور است، سخنگویی خواهد فرستاد تا جویای شرایط صلح شود.به همینسان، هیچیک از شما نیز تا از تمام دارایی خود دست نشوید، شاگرد من نتواند بود.
نمک نیکوست، امّا اگر خاصیتش را از دست بدهد، چگونه میتوان آن را باز نمکین ساخت؟نه به کار زمین میآید و نه درخور کُپّۀ کود است؛ بلکه آن را دور میریزند. هرکه گوش شنوا دارد، بشنود!(25_35)
جمعیتی انبوه عیسی را همراهی میکرد. او رو بدیشان کرد و گفت: هرکه نزد من آید و از پدر و مادر، زن و فرزند، برادر و خواهر، و حتی از جان خود نفرت ندارد، شاگرد من نتواند بود.و هرکه صلیب خود را بر دوش نکشد و از پی من نیاید، شاگرد من نتواند بود.
کیست از شما که قصد بنای برجی داشته باشد و نخست ننشیند تا هزینۀ آن را برآوُرد کند و ببیند آیا توان تکمیل آن را دارد یا نه؟زیرا اگر پی آن را بگذارد امّا از تکمیل بنا درماند، هرکه بیند، استهزا کرده،گوید: این شخص ساختن بنایی را آغاز کرد، امّا از تکمیل آن درمانده است!
و یا کدام پادشاه است که راهیِ جنگ با پادشاهی دیگر شود، بیآنکه نخست بنشیند و بیندیشد که آیا با ده هزار سرباز میتواند به رویاروییِ کسی رود که با بیست هزار سرباز به جنگ او میآید؟و اگر بیند که او را توان رویارویی نیست، آنگاه تا سپاه دشمن دور است، سخنگویی خواهد فرستاد تا جویای شرایط صلح شود.به همینسان، هیچیک از شما نیز تا از تمام دارایی خود دست نشوید، شاگرد من نتواند بود.
نمک نیکوست، امّا اگر خاصیتش را از دست بدهد، چگونه میتوان آن را باز نمکین ساخت؟نه به کار زمین میآید و نه درخور کُپّۀ کود است؛ بلکه آن را دور میریزند. هرکه گوش شنوا دارد، بشنود!(25_35)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
مَثَلِ گوسفند گمشده
15)و امّا خراجگیران و گناهکاران جملگی نزد عیسی گردمیآمدند تا سخنانش را بشنوند.امّا فَریسیان و علمای دین همهمهکنان میگفتند: این مردْ گناهکاران را میپذیرد و با آنان همسفره میشود.
پس عیسی این مَثَل را برایشان آورد: کیست از شما که صد گوسفند داشته باشد و چون یکی از آنها گم شود، آن نود و نه را در صحرا نگذارد و در پی آن گمشده نرود تا آن را بیابد؟و چون گوسفند گمشده را یافت، آن را با شادی بر دوش مینهدو به خانه آمده، دوستان و همسایگان را فرامیخواند و میگوید: با من شادی کنید، زیرا گوسفند گمشدۀ خود را بازیافتم.به شما میگویم، به همینسان برای یک گناهکار که توبه میکند، جشن و سرور عظیمتری در آسمان برپا میشود تا برای نود و نه پارسا که نیاز به توبه ندارند.(1_7)
15)و امّا خراجگیران و گناهکاران جملگی نزد عیسی گردمیآمدند تا سخنانش را بشنوند.امّا فَریسیان و علمای دین همهمهکنان میگفتند: این مردْ گناهکاران را میپذیرد و با آنان همسفره میشود.
پس عیسی این مَثَل را برایشان آورد: کیست از شما که صد گوسفند داشته باشد و چون یکی از آنها گم شود، آن نود و نه را در صحرا نگذارد و در پی آن گمشده نرود تا آن را بیابد؟و چون گوسفند گمشده را یافت، آن را با شادی بر دوش مینهدو به خانه آمده، دوستان و همسایگان را فرامیخواند و میگوید: با من شادی کنید، زیرا گوسفند گمشدۀ خود را بازیافتم.به شما میگویم، به همینسان برای یک گناهکار که توبه میکند، جشن و سرور عظیمتری در آسمان برپا میشود تا برای نود و نه پارسا که نیاز به توبه ندارند.(1_7)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
مَثَل سکۀ گمشده
و یا کدام زن است که ده سکۀ نقره داشته باشد و چون یکی از آنها گم شود، چراغی برنیفروزد و خانه را نروبد و تا آن را نیافته، از جُستن بازنایستد؟و چون آن را یافت، دوستان و همسایگان را فرامیخواند و میگوید: با من شادی کنید، زیرا سکۀ گمشدۀ خود را بازیافتم. به شما میگویم، به همینسان، برای توبۀ یک گناهکار، در حضور فرشتگان خدا جشن و سرور برپا میشود.(8_10)
و یا کدام زن است که ده سکۀ نقره داشته باشد و چون یکی از آنها گم شود، چراغی برنیفروزد و خانه را نروبد و تا آن را نیافته، از جُستن بازنایستد؟و چون آن را یافت، دوستان و همسایگان را فرامیخواند و میگوید: با من شادی کنید، زیرا سکۀ گمشدۀ خود را بازیافتم. به شما میگویم، به همینسان، برای توبۀ یک گناهکار، در حضور فرشتگان خدا جشن و سرور برپا میشود.(8_10)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
مَثَلِ پسر گمشده
سپس ادامه داد و فرمود: مردی را دو پسر بود.روزی پسر کوچک به پدر خود گفت: ای پدر، سهمی را که از دارایی تو به من خواهد رسید، اکنون به من بده.پس پدر دارایی خود را بین آن دو تقسیم کرد.پس از چندی، پسر کوچکتر آنچه داشت گردآورد و راهی دیاری دوردست شد و ثروت خویش را در آنجا به عیاشی برباد داد.چون هرچه داشت خرج کرد، قحطی شدید در آن دیار آمد و او سخت به تنگدستی افتاد.از اینرو، خدمتگزاریِ یکی از مردمان آن سامان را پیشه کرد، و او وی را به خوکبانی در مزرعۀ خویش گماشت.پسر آرزو داشت شکم خود را با خوراک خوکها سیر کند، امّا هیچکس به او چیزی نمیداد.سرانجام به خود آمد و گفت: ای بسا کارگران پدرم خوراک اضافی نیز دارند و من اینجا از فرط گرسنگی تلف میشوم.پس برمیخیزم و نزد پدر میروم و میگویم: پدر، به آسمان و به تو گناه کردهام.دیگر شایسته نیستم پسرت خوانده شوم. با من همچون یکی از کارگرانت رفتار کن.
پس برخاست و راهی خانۀ پدر شد. امّا هنوز دور بود که پدرش او را دیده، دل بر وی بسوزاند و شتابان بهسویش دویده، در آغوشش کشید و غرق بوسهاش کرد.پسر گفت: پدر، به آسمان و به تو گناه کردهام. دیگر شایسته نیستم پسرت خوانده شوم.امّا پدر به خدمتکارانش گفت: بشتابید! بهترین جامه را بیاورید و به او بپوشانید. انگشتری بر انگشتش و کفش بهپاهایش کنید.گوسالۀ پرواری آورده، سر ببرید تا بخوریم و جشن بگیریم.زیرا این پسر من مرده بود، زنده شد؛ گم شده بود، یافت شد! پس به جشن و سرور پرداختند.
و امّا پسر بزرگتر در مزرعه بود. چون به خانه نزدیک شد و صدای ساز و آواز شنید،یکی از خدمتکاران را فراخواند و پرسید: چه خبر است؟خدمتکار پاسخ داد: برادرت آمده و پدرت گوسالۀ پرواری سر بریده، زیرا پسرش را بهسلامت بازیافته است.چون این را شنید، برآشفت و نخواست به خانه درآید. پس پدر بیرون آمد و به او التماس کرد.امّا او در جواب پدر گفت: اینک سالهاست تو را چون غلامان خدمت کردهام و هرگز از فرمانت سر نپیچیدهام. امّا تو هرگز حتی بزغالهای به من ندادی تا با دوستانم ضیافتی بهپا کنم.و حال که این پسرت بازگشته است، پسری که دارایی تو را با روسپیها بر باد داده، برایش گوسالۀ پرواری سر بریدهای! پدر گفت: پسرم، تو همواره با من هستی، و هرآنچه دارم، مال توست.امّا اکنون باید جشن بگیریم و شادی کنیم، زیرا این برادر تو مرده بود، زنده شد؛ گم شده بود، یافت شد!(11_32)
سپس ادامه داد و فرمود: مردی را دو پسر بود.روزی پسر کوچک به پدر خود گفت: ای پدر، سهمی را که از دارایی تو به من خواهد رسید، اکنون به من بده.پس پدر دارایی خود را بین آن دو تقسیم کرد.پس از چندی، پسر کوچکتر آنچه داشت گردآورد و راهی دیاری دوردست شد و ثروت خویش را در آنجا به عیاشی برباد داد.چون هرچه داشت خرج کرد، قحطی شدید در آن دیار آمد و او سخت به تنگدستی افتاد.از اینرو، خدمتگزاریِ یکی از مردمان آن سامان را پیشه کرد، و او وی را به خوکبانی در مزرعۀ خویش گماشت.پسر آرزو داشت شکم خود را با خوراک خوکها سیر کند، امّا هیچکس به او چیزی نمیداد.سرانجام به خود آمد و گفت: ای بسا کارگران پدرم خوراک اضافی نیز دارند و من اینجا از فرط گرسنگی تلف میشوم.پس برمیخیزم و نزد پدر میروم و میگویم: پدر، به آسمان و به تو گناه کردهام.دیگر شایسته نیستم پسرت خوانده شوم. با من همچون یکی از کارگرانت رفتار کن.
پس برخاست و راهی خانۀ پدر شد. امّا هنوز دور بود که پدرش او را دیده، دل بر وی بسوزاند و شتابان بهسویش دویده، در آغوشش کشید و غرق بوسهاش کرد.پسر گفت: پدر، به آسمان و به تو گناه کردهام. دیگر شایسته نیستم پسرت خوانده شوم.امّا پدر به خدمتکارانش گفت: بشتابید! بهترین جامه را بیاورید و به او بپوشانید. انگشتری بر انگشتش و کفش بهپاهایش کنید.گوسالۀ پرواری آورده، سر ببرید تا بخوریم و جشن بگیریم.زیرا این پسر من مرده بود، زنده شد؛ گم شده بود، یافت شد! پس به جشن و سرور پرداختند.
و امّا پسر بزرگتر در مزرعه بود. چون به خانه نزدیک شد و صدای ساز و آواز شنید،یکی از خدمتکاران را فراخواند و پرسید: چه خبر است؟خدمتکار پاسخ داد: برادرت آمده و پدرت گوسالۀ پرواری سر بریده، زیرا پسرش را بهسلامت بازیافته است.چون این را شنید، برآشفت و نخواست به خانه درآید. پس پدر بیرون آمد و به او التماس کرد.امّا او در جواب پدر گفت: اینک سالهاست تو را چون غلامان خدمت کردهام و هرگز از فرمانت سر نپیچیدهام. امّا تو هرگز حتی بزغالهای به من ندادی تا با دوستانم ضیافتی بهپا کنم.و حال که این پسرت بازگشته است، پسری که دارایی تو را با روسپیها بر باد داده، برایش گوسالۀ پرواری سر بریدهای! پدر گفت: پسرم، تو همواره با من هستی، و هرآنچه دارم، مال توست.امّا اکنون باید جشن بگیریم و شادی کنیم، زیرا این برادر تو مرده بود، زنده شد؛ گم شده بود، یافت شد!(11_32)
Re: انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
مَثَل مباشر زیرک
16)آنگاه عیسی به شاگردان خود گفت: توانگری را مباشری بود. چون شکایت به او رسید که مباشر اموال او را برباد میدهد،وی را فراخواند و پرسید: این چیست که دربارۀ تو میشنوم؟ حساب خود بازپس ده که دیگر مباشر من نتوانی بود.
مباشر با خود اندیشید: چه کنم؟ ارباب میخواهد از کار برکنارم کند. یارای زمینکندن ندارم و از گدایی نیز عار دارم.دانستم چه باید کرد تا چون از مباشرت برکنار شدم، کسانی باشند که مرا در خانههایشان بپذیرند.پس، بدهکاران ارباب خویش را یک به یک به حضور فراخواند. از اوّلی پرسید: چقدر به سرورم بدهکاری؟پاسخ داد: صد خمره روغن زیتون.گفت: بگیر، این حساب توست. بنشین و رقم آن را عوض کن و بنویس پنجاه خمره! سپس از دوّمی پرسید: تو چقدر بدهکاری؟ پاسخ داد: صد خروار گندم. گفت: بگیر، این حساب توست. رقم آن را عوض کن و بنویس هشتاد خروار!
ارباب، مباشرِ متقلب را تحسین کرد، زیرا عاقلانه عمل کرده بود؛ چراکه فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند.به شما میگویم که مال این دنیای فاسد را برای یافتن دوستان صرف کنید تا چون از آن مال اثری نماند، شما را در خانههای جاودانی بپذیرند.
آن که در امور کوچک امین باشد، در امور بزرگ نیز امین خواهد بود، و آن که در امور کوچک امین نباشد، در امور بزرگ نیز امین نخواهد بود.پس اگر در بهکار بردن مال این دنیای فاسد امین نباشید، کیست که مال حقیقی را به شما بسپارد؟و اگر در بهکار بردن مال دیگری امین نباشید، کیست که مال خود شما را به شما بدهد؟هیچ غلامی دو ارباب را خدمت نتواند کرد، زیرا یا از یکی نفرت خواهد داشت و به دیگری مهر خواهد ورزید، و یا سرسپردۀ یکی خواهد بود و دیگری را خوار خواهد شمرد. نمیتوانید هم بندۀ خدا باشید، هم بندۀ پول.
فَریسیانِ پولدوست با شنیدن این سخنان، عیسی را به ریشخند گرفتند.به آنها گفت: شما آن کسانید که خویشتن را به مردم پارسا مینمایید، امّا خدا از دلتان آگاه است. آنچه مردم ارج بسیارش نهند، در نظر خدا ناپسند است!
تورات و انبیا تا زمان یحیی بود. از آن پس، به پادشاهی خدا بشارت داده میشود و هرکس به جَبر و زور راه خود بدان میگشاید.با این حال، آسانتر است آسمان و زمین از میان برود تا اینکه نقطهای از تورات فروافتد!
هرکه زن خویش را طلاق دهد و زنی دیگر اختیار کند، زنا کرده است، و نیز هرکه زنی طلاق داده شده را به زنی بگیرد، مرتکب زنا شده است.(1_18)
16)آنگاه عیسی به شاگردان خود گفت: توانگری را مباشری بود. چون شکایت به او رسید که مباشر اموال او را برباد میدهد،وی را فراخواند و پرسید: این چیست که دربارۀ تو میشنوم؟ حساب خود بازپس ده که دیگر مباشر من نتوانی بود.
مباشر با خود اندیشید: چه کنم؟ ارباب میخواهد از کار برکنارم کند. یارای زمینکندن ندارم و از گدایی نیز عار دارم.دانستم چه باید کرد تا چون از مباشرت برکنار شدم، کسانی باشند که مرا در خانههایشان بپذیرند.پس، بدهکاران ارباب خویش را یک به یک به حضور فراخواند. از اوّلی پرسید: چقدر به سرورم بدهکاری؟پاسخ داد: صد خمره روغن زیتون.گفت: بگیر، این حساب توست. بنشین و رقم آن را عوض کن و بنویس پنجاه خمره! سپس از دوّمی پرسید: تو چقدر بدهکاری؟ پاسخ داد: صد خروار گندم. گفت: بگیر، این حساب توست. رقم آن را عوض کن و بنویس هشتاد خروار!
ارباب، مباشرِ متقلب را تحسین کرد، زیرا عاقلانه عمل کرده بود؛ چراکه فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند.به شما میگویم که مال این دنیای فاسد را برای یافتن دوستان صرف کنید تا چون از آن مال اثری نماند، شما را در خانههای جاودانی بپذیرند.
آن که در امور کوچک امین باشد، در امور بزرگ نیز امین خواهد بود، و آن که در امور کوچک امین نباشد، در امور بزرگ نیز امین نخواهد بود.پس اگر در بهکار بردن مال این دنیای فاسد امین نباشید، کیست که مال حقیقی را به شما بسپارد؟و اگر در بهکار بردن مال دیگری امین نباشید، کیست که مال خود شما را به شما بدهد؟هیچ غلامی دو ارباب را خدمت نتواند کرد، زیرا یا از یکی نفرت خواهد داشت و به دیگری مهر خواهد ورزید، و یا سرسپردۀ یکی خواهد بود و دیگری را خوار خواهد شمرد. نمیتوانید هم بندۀ خدا باشید، هم بندۀ پول.
فَریسیانِ پولدوست با شنیدن این سخنان، عیسی را به ریشخند گرفتند.به آنها گفت: شما آن کسانید که خویشتن را به مردم پارسا مینمایید، امّا خدا از دلتان آگاه است. آنچه مردم ارج بسیارش نهند، در نظر خدا ناپسند است!
تورات و انبیا تا زمان یحیی بود. از آن پس، به پادشاهی خدا بشارت داده میشود و هرکس به جَبر و زور راه خود بدان میگشاید.با این حال، آسانتر است آسمان و زمین از میان برود تا اینکه نقطهای از تورات فروافتد!
هرکه زن خویش را طلاق دهد و زنی دیگر اختیار کند، زنا کرده است، و نیز هرکه زنی طلاق داده شده را به زنی بگیرد، مرتکب زنا شده است.(1_18)
Page 3 of 5 • 1, 2, 3, 4, 5
Similar topics
» انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
» رساله به عبرانیان (انجیل عهد جدید - ترجمه هزاره نو)
» نامه پولس رسول به فیلیمون(انجیل عهد جدید - ترجمه هزاره نو)
» معرفی نامه پولس رسول به تیطوس(انجیل عهد جدید - ترجمه هزاره نو)
» نامه دوم پولس به تیموتائوس(انجیل عهد جدید_ترجمه هزاره نو)
» رساله به عبرانیان (انجیل عهد جدید - ترجمه هزاره نو)
» نامه پولس رسول به فیلیمون(انجیل عهد جدید - ترجمه هزاره نو)
» معرفی نامه پولس رسول به تیطوس(انجیل عهد جدید - ترجمه هزاره نو)
» نامه دوم پولس به تیموتائوس(انجیل عهد جدید_ترجمه هزاره نو)
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
Fri Sep 18, 2009 6:50 am by tendownstreet
» نقش سویا در کاهش عوارض دوران یائسگی
Fri Sep 18, 2009 6:48 am by tendownstreet
» قطع قاعدگی به هزار و یک علت
Fri Sep 18, 2009 6:47 am by tendownstreet
» خانم ها باید مراقب باشند
Fri Sep 18, 2009 6:47 am by tendownstreet
» آنچه زنان درباره اش کمتر حرف می زنند
Fri Sep 18, 2009 6:46 am by tendownstreet
» بهبود جوش با قرص ضدبارداری
Fri Sep 18, 2009 6:45 am by tendownstreet
» عفونت های دستگاه ادراری زنان
Fri Sep 18, 2009 6:45 am by tendownstreet
» بهبود کیفیت زندگی در زنان یائسه
Fri Sep 18, 2009 6:44 am by tendownstreet
» هشت روش طلائی درمان دردهای پیش از قاعدگی
Fri Sep 18, 2009 6:44 am by tendownstreet