Log in
Latest topics
Statistics
We have 24 registered usersThe newest registered user is quibernh
Our users have posted a total of 2246 messages in 615 subjects
انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
Page 5 of 5 • 1, 2, 3, 4, 5
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
روز داوری
«هنگامی که پسرانسان با شکوه و جلال خود به همراه همۀ فرشتگان بیاید، بر تخت پرشکوه خود خواهد نشست و همۀ قومها در برابر او حاضر خواهند شد و او همچون شبانی که گوسفندها را از بزها جدا میکند، مردمان را به دو گروه تقسیم خواهد کرد؛گوسفندان را در سمت راست و بزها را در سمت چپ خود قرار خواهد داد.سپس به آنان که در سمت راست او هستند خواهد گفت: ”بیایید، ای برکت یافتگان از پدر من، و پادشاهیای را بهمیراث یابید که از آغاز جهان برای شما آماده شده بود.زیرا گرسنه بودم، به من خوراک دادید؛ تشنه بودم، به من آب دادید؛ غریب بودم، به من جا دادید.عریان بودم، مرا پوشانیدید؛ مریض بودم، عیادتم کردید؛ در زندان بودم، به دیدارم آمدید.“ آنگاه پارسایان پاسخ خواهند داد: ”سرور ما، کِی تو را گرسنه دیدیم و به تو خوراک دادیم، یا تشنه دیدیم و به تو آب دادیم؟کِی تو را غریب دیدیم و به تو جا دادیم و یا عریان، و تو را پوشانیدیم؟کِی تو را مریض و یا در زندان دیدیم و به دیدارت آمدیم؟“پادشاه در پاسخ خواهد گفت: ”آمین، به شما میگویم، آنچه برای یکی از کوچکترین برادران من کردید، در واقع برای من کردید.“ آنگاه پادشاه به آنان که در سمت چپ او هستند خواهد گفت: ”ای ملعونان، از من دور شوید و به آتش جاودانی روید که برای ابلیس و فرشتگان او آماده شده است،زیرا گرسنه بودم، خوراکم ندادید؛ تشنه بودم، آبم ندادید؛غریب بودم، جایم ندادید؛ عریان بودم، مرا نپوشانیدید؛ مریض و زندانی بودم، به دیدارم نیامدید.“ آنان پاسخ خواهند داد: ”سرور ما، کی تو را گرسنه و تشنه و غریب و عریان و مریض و در زندان دیدیم و خدمتت نکردیم؟“در جواب خواهد گفت: ”آمین، به شما میگویم، آنچه برای یکی از این کوچکترینها نکردید، در واقع برای من نکردید.“ پس آنان به مجازات جاودان داخل خواهند شد، امّا پارسایان به حیات جاودان.» (31_46)
«هنگامی که پسرانسان با شکوه و جلال خود به همراه همۀ فرشتگان بیاید، بر تخت پرشکوه خود خواهد نشست و همۀ قومها در برابر او حاضر خواهند شد و او همچون شبانی که گوسفندها را از بزها جدا میکند، مردمان را به دو گروه تقسیم خواهد کرد؛گوسفندان را در سمت راست و بزها را در سمت چپ خود قرار خواهد داد.سپس به آنان که در سمت راست او هستند خواهد گفت: ”بیایید، ای برکت یافتگان از پدر من، و پادشاهیای را بهمیراث یابید که از آغاز جهان برای شما آماده شده بود.زیرا گرسنه بودم، به من خوراک دادید؛ تشنه بودم، به من آب دادید؛ غریب بودم، به من جا دادید.عریان بودم، مرا پوشانیدید؛ مریض بودم، عیادتم کردید؛ در زندان بودم، به دیدارم آمدید.“ آنگاه پارسایان پاسخ خواهند داد: ”سرور ما، کِی تو را گرسنه دیدیم و به تو خوراک دادیم، یا تشنه دیدیم و به تو آب دادیم؟کِی تو را غریب دیدیم و به تو جا دادیم و یا عریان، و تو را پوشانیدیم؟کِی تو را مریض و یا در زندان دیدیم و به دیدارت آمدیم؟“پادشاه در پاسخ خواهد گفت: ”آمین، به شما میگویم، آنچه برای یکی از کوچکترین برادران من کردید، در واقع برای من کردید.“ آنگاه پادشاه به آنان که در سمت چپ او هستند خواهد گفت: ”ای ملعونان، از من دور شوید و به آتش جاودانی روید که برای ابلیس و فرشتگان او آماده شده است،زیرا گرسنه بودم، خوراکم ندادید؛ تشنه بودم، آبم ندادید؛غریب بودم، جایم ندادید؛ عریان بودم، مرا نپوشانیدید؛ مریض و زندانی بودم، به دیدارم نیامدید.“ آنان پاسخ خواهند داد: ”سرور ما، کی تو را گرسنه و تشنه و غریب و عریان و مریض و در زندان دیدیم و خدمتت نکردیم؟“در جواب خواهد گفت: ”آمین، به شما میگویم، آنچه برای یکی از این کوچکترینها نکردید، در واقع برای من نکردید.“ پس آنان به مجازات جاودان داخل خواهند شد، امّا پارسایان به حیات جاودان.» (31_46)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
توطئه قتل عیسی
26)چون عیسی همۀ این سخنان را بهپایان رسانید، به شاگردان خود گفت: «میدانید که دو روز دیگر، عید پِسَخ فرامیرسد و پسرانسان را تسلیم خواهند کرد تا بر صلیب شود.»
پس سران کاهنان و مشایخ قوم در کاخ کاهناعظم که قیافا نام داشت، گرد آمدند و شور کردند که چگونه با حیله، عیسی را دستگیر کنند و به قتل رسانند.ولی میگفتند: «نه در ایام عید، مبادا مردم شورش کنند.»(1_5)
26)چون عیسی همۀ این سخنان را بهپایان رسانید، به شاگردان خود گفت: «میدانید که دو روز دیگر، عید پِسَخ فرامیرسد و پسرانسان را تسلیم خواهند کرد تا بر صلیب شود.»
پس سران کاهنان و مشایخ قوم در کاخ کاهناعظم که قیافا نام داشت، گرد آمدند و شور کردند که چگونه با حیله، عیسی را دستگیر کنند و به قتل رسانند.ولی میگفتند: «نه در ایام عید، مبادا مردم شورش کنند.»(1_5)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
تدهین عیسی در بیتعَنْیا
در آن هنگام که عیسی در بیتعَنْیا در خانۀ شَمعون جذامی بود،زنی با ظرفی مرمرین از عطر بسیار گرانبها نزد او آمد و هنگامی که عیسی بر سر سفره نشسته بود، عطر را بر سر او ریخت. شاگردان چون این را دیدند به خشم آمده، گفتند: «این اِسراف برای چیست؟ این عطر را میشد به بهایی گران فروخت و بهایش را به فقرا داد.» عیسی متوجه شده گفت: «چرا این زن را میرنجانید؟ او کاری نیکو در حق من کرده است. فقیران را همیشه با خود دارید، امّا من همیشه نزد شما نخواهم بود. این زن با ریختن این عطر بر بدن من، در واقع مرا برای تدفین آماده کرده است. براستی به شما میگویم، در تمام جهان، هرجا که این انجیل موعظه شود، کار این زن نیز به یاد او بازگو خواهد شد.»(6_13)
در آن هنگام که عیسی در بیتعَنْیا در خانۀ شَمعون جذامی بود،زنی با ظرفی مرمرین از عطر بسیار گرانبها نزد او آمد و هنگامی که عیسی بر سر سفره نشسته بود، عطر را بر سر او ریخت. شاگردان چون این را دیدند به خشم آمده، گفتند: «این اِسراف برای چیست؟ این عطر را میشد به بهایی گران فروخت و بهایش را به فقرا داد.» عیسی متوجه شده گفت: «چرا این زن را میرنجانید؟ او کاری نیکو در حق من کرده است. فقیران را همیشه با خود دارید، امّا من همیشه نزد شما نخواهم بود. این زن با ریختن این عطر بر بدن من، در واقع مرا برای تدفین آماده کرده است. براستی به شما میگویم، در تمام جهان، هرجا که این انجیل موعظه شود، کار این زن نیز به یاد او بازگو خواهد شد.»(6_13)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
خیانت یهودا
آنگاه یهودای اِسْخَریوطی که یکی از دوازده شاگرد بود، نزد سران کاهنان رفت و گفت: «به من چه خواهید داد اگر عیسی را به شما تسلیم کنم؟» پس آنان سی سکۀ نقره به وی پرداخت کردند.از آن هنگام، یهودا در پی فرصت بود تا عیسی را تسلیم کند. (14_16)
آنگاه یهودای اِسْخَریوطی که یکی از دوازده شاگرد بود، نزد سران کاهنان رفت و گفت: «به من چه خواهید داد اگر عیسی را به شما تسلیم کنم؟» پس آنان سی سکۀ نقره به وی پرداخت کردند.از آن هنگام، یهودا در پی فرصت بود تا عیسی را تسلیم کند. (14_16)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
شام آخر
در نخستین روز عید فَطیر، شاگردان نزد عیسی آمدند و پرسیدند: «کجا میخواهی برایت تدارک ببینیم تا شام پِسَخ را بخوری؟» او به آنان گفت که به شهر، نزد فلان شخص بروند و به او بگویند: «استاد میگوید: ”وقت من نزدیک شده. میخواهم آیین پِسَخ را با شاگردانم در خانۀ تو بهجای آورم.“» شاگردان همانگونه که عیسی گفته بود، کردند و پِسَخ را تدارک دیدند.
شب فرارسید و عیسی با دوازده شاگرد خود بر سر سفره نشست.در حین صرف شام، عیسی گفت: «آمین، به شما میگویم، یکی از شما مرا تسلیم دشمن خواهد کرد.» شاگردان بسیار غمگین شدند و یکی پس از دیگری از او پرسیدند: «من که آن کس نیستم، سرورم؟» عیسی پاسخ داد: «آن که دست خود را با من در کاسه فرو میبرد، همان مرا تسلیم خواهد کرد. پسرانسان همانگونه که دربارۀ او نوشته شده، خواهد رفت، امّا وای بر آن کس که پسرانسان را تسلیم دشمن میکند. بهتر آن میبود که هرگز زاده نمیشد.» آنگاه یهودا، تسلیمکنندۀ وی، در پاسخ گفت: «استاد، آیا من آنم؟» عیسی پاسخ داد: «تو خود گفتی!»
چون هنوز مشغول خوردن بودند، عیسی نان را برگرفت و پس از شکرگزاری، پاره کرد و به شاگردان داد و فرمود: «بگیرید، بخورید؛ این است بدن من.» سپس جام را برگرفت و پس از شکرگزاری آن را به شاگردان داد و گفت: «همۀ شما از این بنوشید. این است خون من برای عهد [جدید] که بهخاطر بسیاری بهجهت آمرزش گناهان ریخته میشود. به شما میگویم که از این محصول مو دیگر نخواهم نوشید تا روزی که آن را با شما در پادشاهی پدر خود، تازه بنوشم.»
آنگاه پس از خواندن سرودی، به سمت کوه زیتون بهراه افتادند.(17_30)
در نخستین روز عید فَطیر، شاگردان نزد عیسی آمدند و پرسیدند: «کجا میخواهی برایت تدارک ببینیم تا شام پِسَخ را بخوری؟» او به آنان گفت که به شهر، نزد فلان شخص بروند و به او بگویند: «استاد میگوید: ”وقت من نزدیک شده. میخواهم آیین پِسَخ را با شاگردانم در خانۀ تو بهجای آورم.“» شاگردان همانگونه که عیسی گفته بود، کردند و پِسَخ را تدارک دیدند.
شب فرارسید و عیسی با دوازده شاگرد خود بر سر سفره نشست.در حین صرف شام، عیسی گفت: «آمین، به شما میگویم، یکی از شما مرا تسلیم دشمن خواهد کرد.» شاگردان بسیار غمگین شدند و یکی پس از دیگری از او پرسیدند: «من که آن کس نیستم، سرورم؟» عیسی پاسخ داد: «آن که دست خود را با من در کاسه فرو میبرد، همان مرا تسلیم خواهد کرد. پسرانسان همانگونه که دربارۀ او نوشته شده، خواهد رفت، امّا وای بر آن کس که پسرانسان را تسلیم دشمن میکند. بهتر آن میبود که هرگز زاده نمیشد.» آنگاه یهودا، تسلیمکنندۀ وی، در پاسخ گفت: «استاد، آیا من آنم؟» عیسی پاسخ داد: «تو خود گفتی!»
چون هنوز مشغول خوردن بودند، عیسی نان را برگرفت و پس از شکرگزاری، پاره کرد و به شاگردان داد و فرمود: «بگیرید، بخورید؛ این است بدن من.» سپس جام را برگرفت و پس از شکرگزاری آن را به شاگردان داد و گفت: «همۀ شما از این بنوشید. این است خون من برای عهد [جدید] که بهخاطر بسیاری بهجهت آمرزش گناهان ریخته میشود. به شما میگویم که از این محصول مو دیگر نخواهم نوشید تا روزی که آن را با شما در پادشاهی پدر خود، تازه بنوشم.»
آنگاه پس از خواندن سرودی، به سمت کوه زیتون بهراه افتادند.(17_30)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
پیشگویی انکار پِطرُس
آنگاه عیسی به آنان گفت: «امشب همۀ شما بهسبب من خواهید لغزید. زیرا نوشته شده،
«”شبان را خواهم زد
و گوسفندان گله پراکنده خواهند شد.“
امّا پس از آنکه زنده شدم، پیش از شما به جلیل خواهم رفت.» پِطرُس در پاسخ گفت: «حتی اگر همه بهسبب تو بلغزند، من هرگز نخواهم لغزید.» عیسی به وی گفت: «آمین، به تو میگویم که همین امشب، پیش از بانگ خروس، سه بار مرا انکار خواهی کرد!» امّا پِطرُس گفت: «حتی اگر لازم باشد با تو بمیرم، انکارت نخواهم کرد.» سایر شاگردان نیز چنین گفتند. (31_35)
آنگاه عیسی به آنان گفت: «امشب همۀ شما بهسبب من خواهید لغزید. زیرا نوشته شده،
«”شبان را خواهم زد
و گوسفندان گله پراکنده خواهند شد.“
امّا پس از آنکه زنده شدم، پیش از شما به جلیل خواهم رفت.» پِطرُس در پاسخ گفت: «حتی اگر همه بهسبب تو بلغزند، من هرگز نخواهم لغزید.» عیسی به وی گفت: «آمین، به تو میگویم که همین امشب، پیش از بانگ خروس، سه بار مرا انکار خواهی کرد!» امّا پِطرُس گفت: «حتی اگر لازم باشد با تو بمیرم، انکارت نخواهم کرد.» سایر شاگردان نیز چنین گفتند. (31_35)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
باغ جِتْسیمانی
آنگاه عیسی با شاگردان خود به مکانی به نام جِتْسیمانی رفت و به ایشان گفت: «در اینجا بنشینید تا من به آنجا رفته، دعا کنم.» سپس پِطرُس و دو پسر زِبِدی را با خود برد و اندوهگین و مضطرب شده، بدیشان گفت: «از فرط اندوه، به حال مرگ افتادهام. در اینجا بمانید و با من بیدار باشید.» سپس قدری پیش رفته بهرویْ بر خاک افتاد و دعا کرد: «ای پدر من، اگر ممکن است این جام از من بگذرد، امّا نه به خواست من، بلکه به ارادۀ تو.» آنگاه نزد شاگردان خود بازگشت و آنها را خفته یافت. پس به پِطرُس گفت: «آیا نمیتوانستید ساعتی با من بیدار بمانید؟ بیدار باشید و دعا کنید تا در آزمایش نیفتید. روح مشتاق است، امّا جسم ناتوان.» پس بار دیگر رفت و دعا کرد: «ای پدر من، اگر ممکن نیست این جامْ نیاشامیده از من بگذرد، پس آنچه ارادۀ توست انجام شود.» چون بازگشت، ایشان را همچنان در خواب یافت، زیرا چشمانشان سنگین شده بود. پس یک بار دیگر ایشان را به حال خود گذاشت و رفت و برای سوّمین بار همان دعا را تکرار کرد. سپس نزد شاگردان آمد و بدیشان گفت: «آیا هنوز در خوابید و استراحت میکنید؟ اکنون ساعت مقرر نزدیک شده است و پسرانسان به دست گناهکاران تسلیم میشود. برخیزید، برویم. اینک تسلیمکنندۀ من از راه میرسد.» (36_46)
آنگاه عیسی با شاگردان خود به مکانی به نام جِتْسیمانی رفت و به ایشان گفت: «در اینجا بنشینید تا من به آنجا رفته، دعا کنم.» سپس پِطرُس و دو پسر زِبِدی را با خود برد و اندوهگین و مضطرب شده، بدیشان گفت: «از فرط اندوه، به حال مرگ افتادهام. در اینجا بمانید و با من بیدار باشید.» سپس قدری پیش رفته بهرویْ بر خاک افتاد و دعا کرد: «ای پدر من، اگر ممکن است این جام از من بگذرد، امّا نه به خواست من، بلکه به ارادۀ تو.» آنگاه نزد شاگردان خود بازگشت و آنها را خفته یافت. پس به پِطرُس گفت: «آیا نمیتوانستید ساعتی با من بیدار بمانید؟ بیدار باشید و دعا کنید تا در آزمایش نیفتید. روح مشتاق است، امّا جسم ناتوان.» پس بار دیگر رفت و دعا کرد: «ای پدر من، اگر ممکن نیست این جامْ نیاشامیده از من بگذرد، پس آنچه ارادۀ توست انجام شود.» چون بازگشت، ایشان را همچنان در خواب یافت، زیرا چشمانشان سنگین شده بود. پس یک بار دیگر ایشان را به حال خود گذاشت و رفت و برای سوّمین بار همان دعا را تکرار کرد. سپس نزد شاگردان آمد و بدیشان گفت: «آیا هنوز در خوابید و استراحت میکنید؟ اکنون ساعت مقرر نزدیک شده است و پسرانسان به دست گناهکاران تسلیم میشود. برخیزید، برویم. اینک تسلیمکنندۀ من از راه میرسد.» (36_46)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
گرفتار شدن عیسی
عیسی همچنان سخن میگفت که یهودا، یکی از آن دوازده تن، همراه با گروه بزرگی مسلّح به چماق و شمشیر، از سوی سران کاهنان و مشایخ قوم، از راه رسیدند.تسلیمکنندۀ او به همراهان خود علامتی داده و گفته بود: «آن کس را که ببوسم، همان است؛ او را بگیرید.»پس بیدرنگ به عیسی نزدیک شد و گفت: «سلام، استاد!» و او را بوسید. عیسی به وی گفت: «ای رفیق، کار خود را انجام بده.» آنگاه آن افراد پیش آمده، بر سر عیسی ریختند و او را گرفتار کردند. در این هنگام، یکی از همراهان عیسی دست به شمشیر برده، آن را برکشید و ضربهای به خدمتکار کاهناعظم زد و گوشش را برید.امّا عیسی به او فرمود: «شمشیر خود در نیام کن؛ زیرا هرکه شمشیر کِشد، به شمشیر نیز کشته شود.آیا گمان میکنی نمیتوانم هماکنون از پدر خود بخواهم که بیش از دوازده فوج فرشته به یاریام فرستد؟ امّا در آن صورت پیشگوییهای کتبمقدّس چگونه تحقق خواهد یافت که میگوید این وقایع باید رخ دهد؟»در آن وقت، خطاب به آن جماعت گفت: «مگر من راهزنم که با چماق و شمشیر به گرفتنم آمدهاید؟ من هر روز در صحن معبد مینشستم و تعلیم میدادم و مرا نگرفتید. امّا این همه رخ داد تا پیشگوییهای پیامبران تحقق یابد.» آنگاه همۀ شاگردان ترکش کرده، گریختند. (47_56)
عیسی همچنان سخن میگفت که یهودا، یکی از آن دوازده تن، همراه با گروه بزرگی مسلّح به چماق و شمشیر، از سوی سران کاهنان و مشایخ قوم، از راه رسیدند.تسلیمکنندۀ او به همراهان خود علامتی داده و گفته بود: «آن کس را که ببوسم، همان است؛ او را بگیرید.»پس بیدرنگ به عیسی نزدیک شد و گفت: «سلام، استاد!» و او را بوسید. عیسی به وی گفت: «ای رفیق، کار خود را انجام بده.» آنگاه آن افراد پیش آمده، بر سر عیسی ریختند و او را گرفتار کردند. در این هنگام، یکی از همراهان عیسی دست به شمشیر برده، آن را برکشید و ضربهای به خدمتکار کاهناعظم زد و گوشش را برید.امّا عیسی به او فرمود: «شمشیر خود در نیام کن؛ زیرا هرکه شمشیر کِشد، به شمشیر نیز کشته شود.آیا گمان میکنی نمیتوانم هماکنون از پدر خود بخواهم که بیش از دوازده فوج فرشته به یاریام فرستد؟ امّا در آن صورت پیشگوییهای کتبمقدّس چگونه تحقق خواهد یافت که میگوید این وقایع باید رخ دهد؟»در آن وقت، خطاب به آن جماعت گفت: «مگر من راهزنم که با چماق و شمشیر به گرفتنم آمدهاید؟ من هر روز در صحن معبد مینشستم و تعلیم میدادم و مرا نگرفتید. امّا این همه رخ داد تا پیشگوییهای پیامبران تحقق یابد.» آنگاه همۀ شاگردان ترکش کرده، گریختند. (47_56)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
محاکمه در حضور شورای یهود
آنها که عیسی را گرفتار کرده بودند، او را نزد قیافا، کاهناعظم بردند. در آنجا علمای دین و مشایخ جمع بودند.امّا پِطرُس دورادور از پی عیسی رفت تا به حیاط خانۀ کاهناعظم رسید. پس داخل شد و با نگهبانان بنشست تا سرانجامِ کار را ببیند.سران کاهنان و تمامی اهل شورا در پی یافتن دلایل و شواهدی نادرست علیه عیسی بودند تا او را بکشند؛ امّا هرچند شاهدان دروغین بسیاری پیش آمدند، چنین چیزی یافت نشد. سرانجام دو نفر پیش آمده گفتند: «این مرد گفته است، ”من میتوانم معبد خدا را ویران کنم و ظرف سه روز آن را از نو بسازم.“» آنگاه کاهناعظم برخاست و خطاب به عیسی گفت: «هیچ پاسخ نمیگویی؟ این چیست که علیه تو شهادت میدهند؟» امّا عیسی همچنان خاموش ماند. کاهناعظم به او گفت: «به خدای زنده سوگندت میدهم که به ما بگویی آیا تو مسیح، پسر خدای زنده هستی؟»عیسی پاسخ داد: «تو خود چنین میگویی! و به شما میگویم که از این پس پسرانسان را خواهید دید که به دست راست قدرت نشسته، بر ابرهای آسمان میآید.» آنگاه کاهناعظم گریبان خود را چاک زد و گفت: «کفر گفت! دیگر چه نیاز به شاهد است؟ حال که کفر او را شنیدید، حکم شما چیست؟» در پاسخ گفتند: «سزایش مرگ است!» آنگاه بر صورت عیسی آبِدهان انداخته، او را زدند. بعضی نیز به او سیلی زده، میگفتند: «ای مسیح، نبوّت کن و بگو چه کسی تو را زد؟» (57_68)
آنها که عیسی را گرفتار کرده بودند، او را نزد قیافا، کاهناعظم بردند. در آنجا علمای دین و مشایخ جمع بودند.امّا پِطرُس دورادور از پی عیسی رفت تا به حیاط خانۀ کاهناعظم رسید. پس داخل شد و با نگهبانان بنشست تا سرانجامِ کار را ببیند.سران کاهنان و تمامی اهل شورا در پی یافتن دلایل و شواهدی نادرست علیه عیسی بودند تا او را بکشند؛ امّا هرچند شاهدان دروغین بسیاری پیش آمدند، چنین چیزی یافت نشد. سرانجام دو نفر پیش آمده گفتند: «این مرد گفته است، ”من میتوانم معبد خدا را ویران کنم و ظرف سه روز آن را از نو بسازم.“» آنگاه کاهناعظم برخاست و خطاب به عیسی گفت: «هیچ پاسخ نمیگویی؟ این چیست که علیه تو شهادت میدهند؟» امّا عیسی همچنان خاموش ماند. کاهناعظم به او گفت: «به خدای زنده سوگندت میدهم که به ما بگویی آیا تو مسیح، پسر خدای زنده هستی؟»عیسی پاسخ داد: «تو خود چنین میگویی! و به شما میگویم که از این پس پسرانسان را خواهید دید که به دست راست قدرت نشسته، بر ابرهای آسمان میآید.» آنگاه کاهناعظم گریبان خود را چاک زد و گفت: «کفر گفت! دیگر چه نیاز به شاهد است؟ حال که کفر او را شنیدید، حکم شما چیست؟» در پاسخ گفتند: «سزایش مرگ است!» آنگاه بر صورت عیسی آبِدهان انداخته، او را زدند. بعضی نیز به او سیلی زده، میگفتند: «ای مسیح، نبوّت کن و بگو چه کسی تو را زد؟» (57_68)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
انکار پِطرُس
و امّا پِطرُس بیرون خانه، در حیاط نشسته بود که خادمهای نزد او آمد و گفت: «تو هم با عیسای جلیلی بودی!» امّا او در حضور همه انکار کرد و گفت: «نمیدانم چه میگویی!» سپس بهسوی سرسرای خانه رفت. در آنجا خادمهای دیگر او را دید و به حاضرین گفت: «این مرد نیز با عیسای ناصری بود!» پِطرُس اینبار نیز انکار کرده، قسم خورد که «من این مرد را نمیشناسم.»۷۳اندکی بعد، جمعی که آنجا ایستاده بودند، پیش آمدند و به پِطرُس گفتند: «شکی نیست که تو هم یکی از آنها هستی! از لهجهات پیداست!» آنگاه پِطرُس لعن کردن آغاز کرد و قسم خورده، گفت: «این مرد را نمیشناسم!» هماندم خروس بانگ زد.آنگاه پِطرُس سخنان عیسی را بهیاد آورد که گفته بود: «پیش از بانگ خروس، سه بار مرا انکار خواهی کرد!» پس بیرون رفت و بهتلخی بگریست.(69_75)
و امّا پِطرُس بیرون خانه، در حیاط نشسته بود که خادمهای نزد او آمد و گفت: «تو هم با عیسای جلیلی بودی!» امّا او در حضور همه انکار کرد و گفت: «نمیدانم چه میگویی!» سپس بهسوی سرسرای خانه رفت. در آنجا خادمهای دیگر او را دید و به حاضرین گفت: «این مرد نیز با عیسای ناصری بود!» پِطرُس اینبار نیز انکار کرده، قسم خورد که «من این مرد را نمیشناسم.»۷۳اندکی بعد، جمعی که آنجا ایستاده بودند، پیش آمدند و به پِطرُس گفتند: «شکی نیست که تو هم یکی از آنها هستی! از لهجهات پیداست!» آنگاه پِطرُس لعن کردن آغاز کرد و قسم خورده، گفت: «این مرد را نمیشناسم!» هماندم خروس بانگ زد.آنگاه پِطرُس سخنان عیسی را بهیاد آورد که گفته بود: «پیش از بانگ خروس، سه بار مرا انکار خواهی کرد!» پس بیرون رفت و بهتلخی بگریست.(69_75)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
خودکشی یهودا
27)صبح زود، همۀ سران کاهنان و مشایخ گرد آمده، با هم شور کردند که عیسی را بکشند.پس او را دستبسته بردند و به پیلاتُسِ والی تحویل دادند.
چون یهودا، تسلیمکنندۀ او، دید که عیسی را محکوم کردهاند، از کردۀ خود پشیمان شد و سی سکۀ نقره را به سران کاهنان و مشایخ بازگردانید و گفت: «گناه کردم و باعث ریختن خون بیگناهی شدم.» امّا آنان پاسخ دادند: «ما را چه؟ خود دانی!» آنگاه یهودا سکهها را در معبد بر زمین ریخت و بیرون رفته، خود را حلقآویز کرد.سران کاهنان سکهها را از زمین جمع کرده، گفتند: «ریختن این سکهها در خزانۀ معبد جایز نیست، زیرا خونبهاست.» پس از مشورت، با آن پول مزرعۀ کوزهگر را خریدند تا آن را گورستان غریبان سازند. از اینرو آن مکان تا به امروز به «مزرعۀ خون» معروف است. بدینسان، پیشگویی اِرِمیای نبی به حقیقت پیوست که گفته بود: «آنان سی پاره نقره را برداشتند، یعنی قیمتی را که قوم اسرائیل بر او نهادند،و با آن مزرعۀ کوزهگر را خریدند، چنانکه خداوند به من امر فرموده بود.»(1_10)
27)صبح زود، همۀ سران کاهنان و مشایخ گرد آمده، با هم شور کردند که عیسی را بکشند.پس او را دستبسته بردند و به پیلاتُسِ والی تحویل دادند.
چون یهودا، تسلیمکنندۀ او، دید که عیسی را محکوم کردهاند، از کردۀ خود پشیمان شد و سی سکۀ نقره را به سران کاهنان و مشایخ بازگردانید و گفت: «گناه کردم و باعث ریختن خون بیگناهی شدم.» امّا آنان پاسخ دادند: «ما را چه؟ خود دانی!» آنگاه یهودا سکهها را در معبد بر زمین ریخت و بیرون رفته، خود را حلقآویز کرد.سران کاهنان سکهها را از زمین جمع کرده، گفتند: «ریختن این سکهها در خزانۀ معبد جایز نیست، زیرا خونبهاست.» پس از مشورت، با آن پول مزرعۀ کوزهگر را خریدند تا آن را گورستان غریبان سازند. از اینرو آن مکان تا به امروز به «مزرعۀ خون» معروف است. بدینسان، پیشگویی اِرِمیای نبی به حقیقت پیوست که گفته بود: «آنان سی پاره نقره را برداشتند، یعنی قیمتی را که قوم اسرائیل بر او نهادند،و با آن مزرعۀ کوزهگر را خریدند، چنانکه خداوند به من امر فرموده بود.»(1_10)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
محاکمه در حضور پیلاتُس
امّا عیسی در حضور والی ایستاد. والی از او پرسید: «آیا تو پادشاه یهودی؟» عیسی پاسخ داد: «تو خود چنین میگویی!» امّا هنگامی که سران کاهنان و مشایخ اتهاماتی بر او وارد کردند، هیچ پاسخ نگفت.پس پیلاتُس از او پرسید: «نمیشنوی چقدر چیزها علیه تو شهادت میدهند؟»امّا عیسی حتی به یک اتهام هم پاسخ نداد، آنگونه که والی بسیار متعجب شد.
والی را رسم بر این بود که هنگام عید یک زندانی را به انتخاب مردم آزاد سازد.در آن زمان زندانی معروفی به نام بارْاَبّا در حبس بود.پس هنگامی که مردم گرد آمدند، پیلاتُس از آنها پرسید: «چه کسی را میخواهید برایتان آزاد کنم، بارْاَبّا را یا عیسای معروف به مسیح را؟»این را از آنرو گفت که میدانست عیسی را از سَرِ رشک به او تسلیم کردهاند.هنگامی که پیلاتُس بر مسند داوری نشسته بود، همسرش پیغامی برای او فرستاد، بدین مضمون که: «تو را با این مرد بیگناه کاری نباشد، زیرا امروز خوابی دربارۀ او دیدم که مرا بسیار رنج داد.» امّا سران کاهنان و مشایخ، قوم را ترغیب کردند تا آزادی بارْاَبّا و مرگ عیسی را بخواهند.پس چون والی پرسید: «کدامیک از این دو را برایتان آزاد کنم؟» پاسخ دادند: «بارْاَبّا را.» پیلاتُس پرسید: «پس با عیسای معروف به مسیح چه کنم؟» همگی گفتند: «بر صلیبش کن!» پیلاتُس پرسید: «چرا؟ چه بدی کرده است؟» امّا آنها بلندتر فریاد برآوردند: «بر صلیبش کن!»
چون پیلاتُس دید که کوشش بیهوده است و حتی بیم شورش میرود، آب خواست و دستهای خود را در برابر مردم شست و گفت: «من از خون این مرد بری هستم. خود دانید!» مردم همه در پاسخ گفتند: «خون او بر گردن ما و فرزندان ما باد!» آنگاه پیلاتُس، بارْاَبّا را برایشان آزاد کرد و عیسی را تازیانه زده، سپرد تا بر صلیبش کشند. (11_26)
امّا عیسی در حضور والی ایستاد. والی از او پرسید: «آیا تو پادشاه یهودی؟» عیسی پاسخ داد: «تو خود چنین میگویی!» امّا هنگامی که سران کاهنان و مشایخ اتهاماتی بر او وارد کردند، هیچ پاسخ نگفت.پس پیلاتُس از او پرسید: «نمیشنوی چقدر چیزها علیه تو شهادت میدهند؟»امّا عیسی حتی به یک اتهام هم پاسخ نداد، آنگونه که والی بسیار متعجب شد.
والی را رسم بر این بود که هنگام عید یک زندانی را به انتخاب مردم آزاد سازد.در آن زمان زندانی معروفی به نام بارْاَبّا در حبس بود.پس هنگامی که مردم گرد آمدند، پیلاتُس از آنها پرسید: «چه کسی را میخواهید برایتان آزاد کنم، بارْاَبّا را یا عیسای معروف به مسیح را؟»این را از آنرو گفت که میدانست عیسی را از سَرِ رشک به او تسلیم کردهاند.هنگامی که پیلاتُس بر مسند داوری نشسته بود، همسرش پیغامی برای او فرستاد، بدین مضمون که: «تو را با این مرد بیگناه کاری نباشد، زیرا امروز خوابی دربارۀ او دیدم که مرا بسیار رنج داد.» امّا سران کاهنان و مشایخ، قوم را ترغیب کردند تا آزادی بارْاَبّا و مرگ عیسی را بخواهند.پس چون والی پرسید: «کدامیک از این دو را برایتان آزاد کنم؟» پاسخ دادند: «بارْاَبّا را.» پیلاتُس پرسید: «پس با عیسای معروف به مسیح چه کنم؟» همگی گفتند: «بر صلیبش کن!» پیلاتُس پرسید: «چرا؟ چه بدی کرده است؟» امّا آنها بلندتر فریاد برآوردند: «بر صلیبش کن!»
چون پیلاتُس دید که کوشش بیهوده است و حتی بیم شورش میرود، آب خواست و دستهای خود را در برابر مردم شست و گفت: «من از خون این مرد بری هستم. خود دانید!» مردم همه در پاسخ گفتند: «خون او بر گردن ما و فرزندان ما باد!» آنگاه پیلاتُس، بارْاَبّا را برایشان آزاد کرد و عیسی را تازیانه زده، سپرد تا بر صلیبش کشند. (11_26)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
استهزای عیسی
سربازانِ پیلاتُس، عیسی را به صحن کاخِ والی بردند و همۀ گروه سربازان گرد او جمع شدند.آنان عیسی را عریان کرده، خرقهای ارغوانی بر او پوشاندند و تاجی از خار بافتند و بر سرش نهادند و چوبی بهدست راست او دادند. آنگاه در برابرش زانو زده، استهزاکنان میگفتند: «درود بر پادشاه یهود!» و بر او آبِدهان انداخته، چوب را از دستش میگرفتند و بر سرش میزدند.پس از آنکه او را استهزا کردند، خرقه از تنش بهدر آورده، جامۀ خودش را بر او پوشاندند. سپس وی را بیرون بردند تا بر صلیبش کِشند. (27_31)
سربازانِ پیلاتُس، عیسی را به صحن کاخِ والی بردند و همۀ گروه سربازان گرد او جمع شدند.آنان عیسی را عریان کرده، خرقهای ارغوانی بر او پوشاندند و تاجی از خار بافتند و بر سرش نهادند و چوبی بهدست راست او دادند. آنگاه در برابرش زانو زده، استهزاکنان میگفتند: «درود بر پادشاه یهود!» و بر او آبِدهان انداخته، چوب را از دستش میگرفتند و بر سرش میزدند.پس از آنکه او را استهزا کردند، خرقه از تنش بهدر آورده، جامۀ خودش را بر او پوشاندند. سپس وی را بیرون بردند تا بر صلیبش کِشند. (27_31)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
بر صلیب شدن عیسی
هنگامی که بیرون میرفتند، به مردی از اهالی قیرَوان به نام شَمعون برخوردند و او را واداشتند صلیب عیسی را حمل کند.چون به مکانی به نام جُلجُتا، که بهمعنی مکان جمجمه است، رسیدند،به عیسی شراب آمیخته به زرداب دادند. چون آن را چشید، نخواست بنوشد.هنگامی که او را بر صلیب کشیدند، برای تقسیم جامههایش، میان خود قرعه انداختند و در آنجا به نگهبانی او نشستند.نیز، تقصیرنامهای بدین عبارت بر لوحی نوشتند و آن را بر بالای سر او نصب کردند: «این است عیسی، پادشاه یهود.»
دو راهزن نیز با وی بر صلیب شدند، یکی در سمت راست و دیگری در سمت چپ او.رهگذران سرهای خود را تکان داده، ناسزاگویان میگفتند: «ای تو که میخواستی معبد را ویران کنی و سه روزه آن را بازبسازی، خود را نجات ده! اگر پسر خدایی از صلیب فرود بیا!» سران کاهنان و علمای دین و مشایخ نیز استهزایش کرده، میگفتند: «دیگران را نجات داد، امّا خود را نمیتواند نجات دهد! اگر پادشاه اسرائیل است، اکنون از صلیب پایین بیاید تا به او ایمان آوریم.او به خدا توکل دارد؛ پس اگر خدا دوستش میدارد، اکنون او را نجات دهد، زیرا ادعا میکرد پسر خداست!» آن دو راهزن نیز که با وی بر صلیب شده بودند، به همینسان به او اهانت میکردند. (32_44)
هنگامی که بیرون میرفتند، به مردی از اهالی قیرَوان به نام شَمعون برخوردند و او را واداشتند صلیب عیسی را حمل کند.چون به مکانی به نام جُلجُتا، که بهمعنی مکان جمجمه است، رسیدند،به عیسی شراب آمیخته به زرداب دادند. چون آن را چشید، نخواست بنوشد.هنگامی که او را بر صلیب کشیدند، برای تقسیم جامههایش، میان خود قرعه انداختند و در آنجا به نگهبانی او نشستند.نیز، تقصیرنامهای بدین عبارت بر لوحی نوشتند و آن را بر بالای سر او نصب کردند: «این است عیسی، پادشاه یهود.»
دو راهزن نیز با وی بر صلیب شدند، یکی در سمت راست و دیگری در سمت چپ او.رهگذران سرهای خود را تکان داده، ناسزاگویان میگفتند: «ای تو که میخواستی معبد را ویران کنی و سه روزه آن را بازبسازی، خود را نجات ده! اگر پسر خدایی از صلیب فرود بیا!» سران کاهنان و علمای دین و مشایخ نیز استهزایش کرده، میگفتند: «دیگران را نجات داد، امّا خود را نمیتواند نجات دهد! اگر پادشاه اسرائیل است، اکنون از صلیب پایین بیاید تا به او ایمان آوریم.او به خدا توکل دارد؛ پس اگر خدا دوستش میدارد، اکنون او را نجات دهد، زیرا ادعا میکرد پسر خداست!» آن دو راهزن نیز که با وی بر صلیب شده بودند، به همینسان به او اهانت میکردند. (32_44)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
مرگ عیسی
از ساعت ششم تا نهم، تاریکی تمامی آن سرزمین را فراگرفت.نزدیک ساعت نهم، عیسی با صدای بلند فریاد برآورد: «ایلویی، ایلویی، لَمّا سَبَقْتَنی؟» یعنی «خدای من، خدای من، چرا مرا واگذاشتی؟»برخی از حاضران چون این را شنیدند، گفتند: «الیاس را میخواند.» یکی از آنان بیدرنگ دوید و اسفنجی آورده، آن را از شراب تُرشیده پر کرد و بر سر چوبی نهاد و پیش دهان عیسی برد تا بنوشد. امّا بقیه گفتند: «او را به حال خود واگذار تا ببینیم آیا الیاس به نجاتش میآید؟»عیسی بار دیگر به بانگ بلند فریادی برآورد و روح خود را تسلیم نمود.در هماندم، پردۀ محرابگاه از بالا تا پایین دوپاره شد. زمین لرزید و سنگها شکافته گردید.قبرها گشوده شد و بدنهای بسیاری از مقدّسان که آرمیده بودند، برخاستند.آنها از قبرها بهدر آمدند و پس از رستاخیز عیسی، به شهر مقدّس رفتند و خود را به شمار بسیاری از مردم نمایان ساختند.چون فرماندۀ سربازان و نفراتش که مأمور نگهبانی از عیسی بودند، زمینلرزه و همۀ این رویدادها را مشاهده کردند، سخت هراسان شده، گفتند: «براستی او پسرخدا بود.»
بسیاری از زنان نیز در آنجا حضور داشتند و از دور نظاره میکردند. آنان از جلیل از پی عیسی روانه شده بودند تا او را خدمت کنند.در میان آنها مریم مَجْدَلیّه و مریم مادر یعقوب و یوسف، و نیز مادر پسران زِبِدی بودند. (45_56)
از ساعت ششم تا نهم، تاریکی تمامی آن سرزمین را فراگرفت.نزدیک ساعت نهم، عیسی با صدای بلند فریاد برآورد: «ایلویی، ایلویی، لَمّا سَبَقْتَنی؟» یعنی «خدای من، خدای من، چرا مرا واگذاشتی؟»برخی از حاضران چون این را شنیدند، گفتند: «الیاس را میخواند.» یکی از آنان بیدرنگ دوید و اسفنجی آورده، آن را از شراب تُرشیده پر کرد و بر سر چوبی نهاد و پیش دهان عیسی برد تا بنوشد. امّا بقیه گفتند: «او را به حال خود واگذار تا ببینیم آیا الیاس به نجاتش میآید؟»عیسی بار دیگر به بانگ بلند فریادی برآورد و روح خود را تسلیم نمود.در هماندم، پردۀ محرابگاه از بالا تا پایین دوپاره شد. زمین لرزید و سنگها شکافته گردید.قبرها گشوده شد و بدنهای بسیاری از مقدّسان که آرمیده بودند، برخاستند.آنها از قبرها بهدر آمدند و پس از رستاخیز عیسی، به شهر مقدّس رفتند و خود را به شمار بسیاری از مردم نمایان ساختند.چون فرماندۀ سربازان و نفراتش که مأمور نگهبانی از عیسی بودند، زمینلرزه و همۀ این رویدادها را مشاهده کردند، سخت هراسان شده، گفتند: «براستی او پسرخدا بود.»
بسیاری از زنان نیز در آنجا حضور داشتند و از دور نظاره میکردند. آنان از جلیل از پی عیسی روانه شده بودند تا او را خدمت کنند.در میان آنها مریم مَجْدَلیّه و مریم مادر یعقوب و یوسف، و نیز مادر پسران زِبِدی بودند. (45_56)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
خاکسپاری عیسی
هنگام غروب، مردی ثروتمند از اهالی رامه، یوسف نام، که خودْ شاگرد عیسی شده بود،نزد پیلاتُس رفت و پیکر عیسی را طلب کرد. پیلاتُس دستور داد به وی بدهند.یوسف جسد را برداشته، در کتانی پاک پیچید و در مقبرهای تازه که برای خود در صخره تراشیده بود، نهاد و سنگی بزرگ جلو دهانۀ مقبره غلتانید و رفت.مریمِ مَجْدَلیّه و آن مریم دیگر در آنجا مقابل مقبره نشسته بودند. (57_61)
هنگام غروب، مردی ثروتمند از اهالی رامه، یوسف نام، که خودْ شاگرد عیسی شده بود،نزد پیلاتُس رفت و پیکر عیسی را طلب کرد. پیلاتُس دستور داد به وی بدهند.یوسف جسد را برداشته، در کتانی پاک پیچید و در مقبرهای تازه که برای خود در صخره تراشیده بود، نهاد و سنگی بزرگ جلو دهانۀ مقبره غلتانید و رفت.مریمِ مَجْدَلیّه و آن مریم دیگر در آنجا مقابل مقبره نشسته بودند. (57_61)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
نگهبانان مقبره
روز بعد، که پس از «روز تهیه» بود، سران کاهنان و فَریسیان نزد پیلاتُس گرد آمده، گفتند: «سرورا! بهیاد داریم که آن گمراهکننده وقتی زنده بود، میگفت، ”پس از سه روز برخواهم خاست.“ پس فرمان بده مقبره را تا روز سوّم نگهبانی کنند، مبادا شاگردان او آمده، جسد را بدزدند و به مردم بگویند که او از مردگان برخاسته است، که در آن صورت، این فریب آخر از فریب اوّل بدتر خواهد بود.» پیلاتُس پاسخ داد: «شما خود نگهبانان دارید. بروید و آن را چنانکه صلاح میدانید، حفاظت کنید.» پس رفتند و سنگ مقبره را مُهر و موم کردند و نگهبانانی در آنجا گماشتند تا از مقبره حفاظت کنند.(62_66)
روز بعد، که پس از «روز تهیه» بود، سران کاهنان و فَریسیان نزد پیلاتُس گرد آمده، گفتند: «سرورا! بهیاد داریم که آن گمراهکننده وقتی زنده بود، میگفت، ”پس از سه روز برخواهم خاست.“ پس فرمان بده مقبره را تا روز سوّم نگهبانی کنند، مبادا شاگردان او آمده، جسد را بدزدند و به مردم بگویند که او از مردگان برخاسته است، که در آن صورت، این فریب آخر از فریب اوّل بدتر خواهد بود.» پیلاتُس پاسخ داد: «شما خود نگهبانان دارید. بروید و آن را چنانکه صلاح میدانید، حفاظت کنید.» پس رفتند و سنگ مقبره را مُهر و موم کردند و نگهبانانی در آنجا گماشتند تا از مقبره حفاظت کنند.(62_66)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
رستاخیز عیسی
28)بعد از شَبّات، در سپیدهدمِ نخستین روز هفته، مریمِ مَجْدَلیّه و آن مریم دیگر به دیدن مقبره رفتند.ناگاه زمینلرزۀ شدیدی واقع شد، زیرا فرشتۀ خداوند از آسمان نازل شد و بهسوی مقبره رفت و سنگ را از برابر آن به کناری غلتانید و بر آن بنشست. چهرۀ آن فرشته همچون برقِ آسمان میدرخشید و جامهاش چون برف، سفید بود.نگهبانان از هراسِ دیدن او بهلرزه افتاده، چون مردگان شدند! آنگاه فرشته به زنان گفت: «هراسان مباشید! میدانم که در جستجوی عیسای مصلوب هستید. او اینجا نیست، زیرا همانگونه که فرموده بود، برخاسته است! بیایید و جایی را که او خوابیده بود، ببینید،سپس بیدرنگ بروید و به شاگردان او بگویید که ”او از مردگان برخاسته است و پیش از شما به جلیل میرود و در آنجا او را خواهید دید.“ اینک به شما گفتم!» پس زنان با هراسی آمیخته به شادیِ عظیم، بیدرنگ از مقبره خارج شدند و بهسوی شاگردان شتافتند تا این واقعه را به آنان خبر دهند.ناگاه عیسی با ایشان روبهرو شد و گفت: «سلام بر شما باد!» زنان پیش آمدند و بر پایهای وی افتاده، او را پرستش کردند.آنگاه عیسی به ایشان فرمود: «مترسید! بروید و به برادرانم بگویید که به جلیل بروند. در آنجا مرا خواهند دید.»(1_10)
28)بعد از شَبّات، در سپیدهدمِ نخستین روز هفته، مریمِ مَجْدَلیّه و آن مریم دیگر به دیدن مقبره رفتند.ناگاه زمینلرزۀ شدیدی واقع شد، زیرا فرشتۀ خداوند از آسمان نازل شد و بهسوی مقبره رفت و سنگ را از برابر آن به کناری غلتانید و بر آن بنشست. چهرۀ آن فرشته همچون برقِ آسمان میدرخشید و جامهاش چون برف، سفید بود.نگهبانان از هراسِ دیدن او بهلرزه افتاده، چون مردگان شدند! آنگاه فرشته به زنان گفت: «هراسان مباشید! میدانم که در جستجوی عیسای مصلوب هستید. او اینجا نیست، زیرا همانگونه که فرموده بود، برخاسته است! بیایید و جایی را که او خوابیده بود، ببینید،سپس بیدرنگ بروید و به شاگردان او بگویید که ”او از مردگان برخاسته است و پیش از شما به جلیل میرود و در آنجا او را خواهید دید.“ اینک به شما گفتم!» پس زنان با هراسی آمیخته به شادیِ عظیم، بیدرنگ از مقبره خارج شدند و بهسوی شاگردان شتافتند تا این واقعه را به آنان خبر دهند.ناگاه عیسی با ایشان روبهرو شد و گفت: «سلام بر شما باد!» زنان پیش آمدند و بر پایهای وی افتاده، او را پرستش کردند.آنگاه عیسی به ایشان فرمود: «مترسید! بروید و به برادرانم بگویید که به جلیل بروند. در آنجا مرا خواهند دید.»(1_10)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
گزارش نگهبانان
هنگامی که زنان در راه بودند، عدهای از نگهبانان به شهر رفته، همۀ وقایع را به سران کاهنان گزارش دادند.آنها نیز پس از دیدار و مشورت با مشایخ، به سربازان وجه زیادی داده،گفتند: «باید به مردم بگویید که ”شاگردانِ او شبانه آمدند و هنگامی که ما در خواب بودیم، جسد او را دزدیدند.“ و اگر این خبر به گوش والی برسد، ما خودْ او را راضی خواهیم کرد تا برای شما مشکلی ایجاد نشود.» پس آنها پول را گرفتند و طبق آنچه به آنها گفته شده بود عمل کردند. و این داستان تا به امروز در میان یهودیان شایع است. (11_15)
هنگامی که زنان در راه بودند، عدهای از نگهبانان به شهر رفته، همۀ وقایع را به سران کاهنان گزارش دادند.آنها نیز پس از دیدار و مشورت با مشایخ، به سربازان وجه زیادی داده،گفتند: «باید به مردم بگویید که ”شاگردانِ او شبانه آمدند و هنگامی که ما در خواب بودیم، جسد او را دزدیدند.“ و اگر این خبر به گوش والی برسد، ما خودْ او را راضی خواهیم کرد تا برای شما مشکلی ایجاد نشود.» پس آنها پول را گرفتند و طبق آنچه به آنها گفته شده بود عمل کردند. و این داستان تا به امروز در میان یهودیان شایع است. (11_15)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
مأموریت بزرگ
آنگاه آن یازده شاگرد به جلیل، بر کوهی که عیسی به ایشان فرموده بود، رفتند.چون در آنجا عیسی را دیدند، او را پرستش کردند. امّا بعضی شک کردند.آنگاه عیسی نزدیک آمد و به ایشان فرمود: «تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من سپرده شده است.پس بروید و همۀ قومها را شاگرد سازید و ایشان را به نام پدر، پسر و روحالقدس تعمید دهیدو به آنان تعلیم دهید که هرآنچه به شما فرمان دادهام، بهجا آورند. اینک من هر روزه تا پایان این عصر با شما هستم!» (16_20)
آنگاه آن یازده شاگرد به جلیل، بر کوهی که عیسی به ایشان فرموده بود، رفتند.چون در آنجا عیسی را دیدند، او را پرستش کردند. امّا بعضی شک کردند.آنگاه عیسی نزدیک آمد و به ایشان فرمود: «تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من سپرده شده است.پس بروید و همۀ قومها را شاگرد سازید و ایشان را به نام پدر، پسر و روحالقدس تعمید دهیدو به آنان تعلیم دهید که هرآنچه به شما فرمان دادهام، بهجا آورند. اینک من هر روزه تا پایان این عصر با شما هستم!» (16_20)
Page 5 of 5 • 1, 2, 3, 4, 5
Similar topics
» انجیل لوقا به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
» رساله به عبرانیان (انجیل عهد جدید - ترجمه هزاره نو)
» نامه پولس رسول به فیلیمون(انجیل عهد جدید - ترجمه هزاره نو)
» معرفی نامه پولس رسول به تیطوس(انجیل عهد جدید - ترجمه هزاره نو)
» نامه دوم پولس به تیموتائوس(انجیل عهد جدید_ترجمه هزاره نو)
» رساله به عبرانیان (انجیل عهد جدید - ترجمه هزاره نو)
» نامه پولس رسول به فیلیمون(انجیل عهد جدید - ترجمه هزاره نو)
» معرفی نامه پولس رسول به تیطوس(انجیل عهد جدید - ترجمه هزاره نو)
» نامه دوم پولس به تیموتائوس(انجیل عهد جدید_ترجمه هزاره نو)
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
Fri Sep 18, 2009 6:50 am by tendownstreet
» نقش سویا در کاهش عوارض دوران یائسگی
Fri Sep 18, 2009 6:48 am by tendownstreet
» قطع قاعدگی به هزار و یک علت
Fri Sep 18, 2009 6:47 am by tendownstreet
» خانم ها باید مراقب باشند
Fri Sep 18, 2009 6:47 am by tendownstreet
» آنچه زنان درباره اش کمتر حرف می زنند
Fri Sep 18, 2009 6:46 am by tendownstreet
» بهبود جوش با قرص ضدبارداری
Fri Sep 18, 2009 6:45 am by tendownstreet
» عفونت های دستگاه ادراری زنان
Fri Sep 18, 2009 6:45 am by tendownstreet
» بهبود کیفیت زندگی در زنان یائسه
Fri Sep 18, 2009 6:44 am by tendownstreet
» هشت روش طلائی درمان دردهای پیش از قاعدگی
Fri Sep 18, 2009 6:44 am by tendownstreet