Log in
Latest topics
Statistics
We have 24 registered usersThe newest registered user is quibernh
Our users have posted a total of 2246 messages in 615 subjects
انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
Page 4 of 5 • 1, 2, 3, 4, 5
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
طرز رفتار با برادر خطاکار
«اگر برادرت به تو گناه ورزد، نزدش برو و در خلوت خطایش را به او گوشزد کن. اگر سخنت را پذیرفت، برادرت را بازیافتهای؛امّا اگر نپذیرفت، یک یا دو نفر دیگر را با خود ببر تا ”هر سخنی با گواهیِ دو یا سه شاهد ثابت شود.“ اگر نخواست به آنان نیز گوش دهد، به کلیسا بگو؛ و اگر کلیسا را نیز نپذیرفت، آنگاه او را اجنبی یا خراجگیر تلقی کن. آمین، به شما میگویم، هرآنچه بر زمین ببندید، در آسمان بسته خواهد شد؛ و هرآنچه بر زمین بگشایید، در آسمان گشوده خواهد شد. باز به شما میگویم که هرگاه دو نفر از شما بر روی زمین دربارۀ هر مسئلهای که در خصوص آن سؤال میکنند با هم موافق باشند، همانا از جانب پدر من که در آسمان است برای ایشان بهانجام خواهد رسید. زیرا جایی که دو یا سه نفر به نام من جمع شوند، من آنجا در میان ایشان حاضرم.»(15_20)
«اگر برادرت به تو گناه ورزد، نزدش برو و در خلوت خطایش را به او گوشزد کن. اگر سخنت را پذیرفت، برادرت را بازیافتهای؛امّا اگر نپذیرفت، یک یا دو نفر دیگر را با خود ببر تا ”هر سخنی با گواهیِ دو یا سه شاهد ثابت شود.“ اگر نخواست به آنان نیز گوش دهد، به کلیسا بگو؛ و اگر کلیسا را نیز نپذیرفت، آنگاه او را اجنبی یا خراجگیر تلقی کن. آمین، به شما میگویم، هرآنچه بر زمین ببندید، در آسمان بسته خواهد شد؛ و هرآنچه بر زمین بگشایید، در آسمان گشوده خواهد شد. باز به شما میگویم که هرگاه دو نفر از شما بر روی زمین دربارۀ هر مسئلهای که در خصوص آن سؤال میکنند با هم موافق باشند، همانا از جانب پدر من که در آسمان است برای ایشان بهانجام خواهد رسید. زیرا جایی که دو یا سه نفر به نام من جمع شوند، من آنجا در میان ایشان حاضرم.»(15_20)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
مَثَل خادم بیرحم
سپس پِطرُس نزد عیسی آمد و پرسید: «سرور من، تا چند بار اگر برادرم به من گناه ورزد، باید او را ببخشم؟ آیا تا هفت بار؟»عیسی پاسخ داد: «به تو میگویم نه هفت بار، بلکه هفتادْ هفت بار.
«از اینرو، میتوان پادشاهی آسمان را به شاهی تشبیه کرد که تصمیم گرفت با خادمان خود تسویه حساب کند.پس چون شروع به حسابرسی کرد، شخصی را نزد او آوردند که ده هزار قنطار به او بدهکار بود.چون او نمیتوانست قرض خود را بپردازد، اربابش دستور داد او را با زن و فرزندان و تمامی داراییاش بفروشند و طلب را وصول کنند.خادم پیش پای ارباب بهزانو درافتاد و التماسکنان گفت: ”مرا مهلت ده تا همۀ قرض خود را ادا کنم.“ پس دل ارباب به حال او سوخت و قرض او را بخشید و آزادش کرد.امّا هنگامی که خادم بیرون میرفت، یکی از همکاران خود را دید که صد دینار به او بدهکار بود. پس او را گرفت و گلویش را فشرد و گفت: ”قرضت را ادا کن!“ همکارش پیش پای او بهزانو درافتاد و التماسکنان گفت: ”مرا مهلت ده تا همۀ قرض خود را بپردازم.“ امّا او نپذیرفت، بلکه رفت و او را به زندان انداخت تا قرض خود را بپردازد.هنگامی که سایر خادمان این واقعه را دیدند، بسیار آزرده شدند و نزد ارباب خود رفتند و تمام ماجرا را بازگفتند.پس ارباب، آن خادم را نزد خود فراخواند و گفت: ”ای خادم شرور، مگر من محض خواهش تو تمام قرضت را نبخشیدم؟آیا نمیبایست تو نیز بر همکار خود رحم میکردی، همانگونه که من بر تو رحم کردم؟“پس ارباب خشمگین شده، او را به زندان افکند تا شکنجه شود و همۀ قرض خود را ادا کند.به همینگونه پدر آسمانی من نیز با هر یک از شما رفتار خواهد کرد، اگر شما نیز برادر خود را از دل نبخشید.»(21_35)
سپس پِطرُس نزد عیسی آمد و پرسید: «سرور من، تا چند بار اگر برادرم به من گناه ورزد، باید او را ببخشم؟ آیا تا هفت بار؟»عیسی پاسخ داد: «به تو میگویم نه هفت بار، بلکه هفتادْ هفت بار.
«از اینرو، میتوان پادشاهی آسمان را به شاهی تشبیه کرد که تصمیم گرفت با خادمان خود تسویه حساب کند.پس چون شروع به حسابرسی کرد، شخصی را نزد او آوردند که ده هزار قنطار به او بدهکار بود.چون او نمیتوانست قرض خود را بپردازد، اربابش دستور داد او را با زن و فرزندان و تمامی داراییاش بفروشند و طلب را وصول کنند.خادم پیش پای ارباب بهزانو درافتاد و التماسکنان گفت: ”مرا مهلت ده تا همۀ قرض خود را ادا کنم.“ پس دل ارباب به حال او سوخت و قرض او را بخشید و آزادش کرد.امّا هنگامی که خادم بیرون میرفت، یکی از همکاران خود را دید که صد دینار به او بدهکار بود. پس او را گرفت و گلویش را فشرد و گفت: ”قرضت را ادا کن!“ همکارش پیش پای او بهزانو درافتاد و التماسکنان گفت: ”مرا مهلت ده تا همۀ قرض خود را بپردازم.“ امّا او نپذیرفت، بلکه رفت و او را به زندان انداخت تا قرض خود را بپردازد.هنگامی که سایر خادمان این واقعه را دیدند، بسیار آزرده شدند و نزد ارباب خود رفتند و تمام ماجرا را بازگفتند.پس ارباب، آن خادم را نزد خود فراخواند و گفت: ”ای خادم شرور، مگر من محض خواهش تو تمام قرضت را نبخشیدم؟آیا نمیبایست تو نیز بر همکار خود رحم میکردی، همانگونه که من بر تو رحم کردم؟“پس ارباب خشمگین شده، او را به زندان افکند تا شکنجه شود و همۀ قرض خود را ادا کند.به همینگونه پدر آسمانی من نیز با هر یک از شما رفتار خواهد کرد، اگر شما نیز برادر خود را از دل نبخشید.»(21_35)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
تعلیم دربارۀ ازدواج و طلاق
19)هنگامی که عیسی این سخنان را بهپایان رسانید، جلیل را ترک گفت و از آن سوی رود اردن به سرزمین یهودیه آمد.جمعیت انبوهی در پی او روانه شدند و او ایشان را در آنجا شفا بخشید.
شماری از فَریسیان نیز نزد او آمدند تا او را بیازمایند. آنان پرسیدند: «آیا جایز است که مرد زن خود را به هر علتی طلاق دهد؟»عیسی در پاسخ گفت: «مگر نخواندهاید که آفرینندۀ جهان در آغاز ”ایشان را مرد و زن آفرید“،و گفت ”از این سبب مرد پدر و مادر خود را ترک گفته، به زن خویش خواهد پیوست و آن دو یک تن خواهند شد“؟بنابراین، از آن پس دیگر دو نیستند بلکه یک تن میباشند. پس آنچه را خدا پیوست، انسان جدا نسازد.» گفتند: «پس چرا موسی امر فرمود که مرد به زن خویش طلاقنامه بدهد و او را رها کند؟»گفت: «موسی بهسبب سختدلی شما اجازه داد که زن خود را طلاق دهید، امّا در آغاز چنین نبود.به شما میگویم، هرکه زن خود را به علتی غیر از خیانت در زناشویی طلاق دهد و زنی دیگر اختیار کند، زنا کرده است.»
شاگردان به او گفتند: «اگر چنین است وضع مرد در قبال زن خود، پس ازدواج نکردن بهتر است!» عیسی گفت: «همه نمیتوانند این کلام را بپذیرند، مگر کسانی که به ایشان عطا شده باشدزیرا بعضی خواجهاند، از آنرو که از شکم مادر چنین متولد شدهاند؛ بعضی دیگر بهدست مردم مقطوعالنسل گشتهاند؛ و برخی نیز بهخاطر پادشاهی آسمان از ازدواج چشم میپوشند. هرکه میتواند این را بپذیرد، بگذار چنین کند.»(1_12)
19)هنگامی که عیسی این سخنان را بهپایان رسانید، جلیل را ترک گفت و از آن سوی رود اردن به سرزمین یهودیه آمد.جمعیت انبوهی در پی او روانه شدند و او ایشان را در آنجا شفا بخشید.
شماری از فَریسیان نیز نزد او آمدند تا او را بیازمایند. آنان پرسیدند: «آیا جایز است که مرد زن خود را به هر علتی طلاق دهد؟»عیسی در پاسخ گفت: «مگر نخواندهاید که آفرینندۀ جهان در آغاز ”ایشان را مرد و زن آفرید“،و گفت ”از این سبب مرد پدر و مادر خود را ترک گفته، به زن خویش خواهد پیوست و آن دو یک تن خواهند شد“؟بنابراین، از آن پس دیگر دو نیستند بلکه یک تن میباشند. پس آنچه را خدا پیوست، انسان جدا نسازد.» گفتند: «پس چرا موسی امر فرمود که مرد به زن خویش طلاقنامه بدهد و او را رها کند؟»گفت: «موسی بهسبب سختدلی شما اجازه داد که زن خود را طلاق دهید، امّا در آغاز چنین نبود.به شما میگویم، هرکه زن خود را به علتی غیر از خیانت در زناشویی طلاق دهد و زنی دیگر اختیار کند، زنا کرده است.»
شاگردان به او گفتند: «اگر چنین است وضع مرد در قبال زن خود، پس ازدواج نکردن بهتر است!» عیسی گفت: «همه نمیتوانند این کلام را بپذیرند، مگر کسانی که به ایشان عطا شده باشدزیرا بعضی خواجهاند، از آنرو که از شکم مادر چنین متولد شدهاند؛ بعضی دیگر بهدست مردم مقطوعالنسل گشتهاند؛ و برخی نیز بهخاطر پادشاهی آسمان از ازدواج چشم میپوشند. هرکه میتواند این را بپذیرد، بگذار چنین کند.»(1_12)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
عیسی و کودکان
آنگاه مردم کودکان را نزد عیسی آوردند تا بر آنان دست بگذارد و دعا کند. امّا شاگردان مردم را برای این کار سرزنش کردند.عیسی گفت: «بگذارید کودکان نزد من آیند و ایشان را بازمدارید، زیرا پادشاهی آسمان از آن چنینکسان است.» پس بر آنان دست نهاد و از آنجا رفت.(13_15)
آنگاه مردم کودکان را نزد عیسی آوردند تا بر آنان دست بگذارد و دعا کند. امّا شاگردان مردم را برای این کار سرزنش کردند.عیسی گفت: «بگذارید کودکان نزد من آیند و ایشان را بازمدارید، زیرا پادشاهی آسمان از آن چنینکسان است.» پس بر آنان دست نهاد و از آنجا رفت.(13_15)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
جوان ثروتمند
روزی مردی نزد عیسی آمد و پرسید: «استاد، چه کار نیکویی انجام دهم تا حیات جاویدان داشته باشم؟»پاسخ داد: «چرا دربارۀ کار نیکو از من سؤال میکنی؟ تنها یکی هست که نیکوست. اگر میخواهی به حیات راه یابی، احکام را بهجای آور.» آن مرد پرسید: «کدام احکام را؟» عیسی گفت: «”قتل مکن، زنا مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده،پدر و مادر خود را گرامیدار،“ و ”همسایهات را همچون خویشتن محبت نما.“» آن جوان گفت: «همۀ این احکام را بهجای آوردهام؛ دیگر چه کم دارم؟»عیسی پاسخ داد: «اگر میخواهی کامل شوی، برو و آنچه داری بفروش و بهایش را به تنگدستان بده که در آسمان گنج خواهی داشت. آنگاه بیا و از من پیروی کن.» جوان چون این را شنید، اندوهگین شد و از آنجا رفت، زیرا ثروت بسیار داشت.
آنگاه عیسی به شاگردان خود گفت: «آمین، به شما میگویم، راه یافتن ثروتمندان به پادشاهی آسمان بس دشوار است.باز تأکید میکنم که گذشتن شتر از سوراخ سوزن آسانتر است از راهیابی شخص ثروتمند به پادشاهی خدا.» شاگردان با شنیدن این مطلب بسیار شگفتزده شدند و پرسیدند: «پس چه کسی میتواند نجات یابد؟»عیسی بدیشان چشم دوخت و گفت: «این برای انسان ناممکن است، امّا برای خدا همهچیز ممکن است.»
پِطرُس گفت: «اینک ما همهچیز را ترک گفتهایم و از تو پیروی میکنیم. چه چیزی نصیب ما خواهد شد؟»عیسی به ایشان گفت: «آمین، به شما میگویم، در جهان نوین، هنگامی که پسرانسان بر تخت شکوهمند خود بنشیند، شما نیز که از من پیروی کردهاید، بر دوازده تخت خواهید نشست و بر دوازده قبیلۀ اسرائیل داوری خواهید کرد.و هرکه بهخاطر نام من خانه یا برادر یا خواهر یا پدر یا مادر یا فرزند یا املاک خود را ترک کرده باشد، صد برابر خواهد یافت و حیات جاویدان را بهدست خواهد آورد.امّا بسیاری که اوّلین هستند آخرین خواهند شد، و آخرینها اوّلین! (16_30)
روزی مردی نزد عیسی آمد و پرسید: «استاد، چه کار نیکویی انجام دهم تا حیات جاویدان داشته باشم؟»پاسخ داد: «چرا دربارۀ کار نیکو از من سؤال میکنی؟ تنها یکی هست که نیکوست. اگر میخواهی به حیات راه یابی، احکام را بهجای آور.» آن مرد پرسید: «کدام احکام را؟» عیسی گفت: «”قتل مکن، زنا مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده،پدر و مادر خود را گرامیدار،“ و ”همسایهات را همچون خویشتن محبت نما.“» آن جوان گفت: «همۀ این احکام را بهجای آوردهام؛ دیگر چه کم دارم؟»عیسی پاسخ داد: «اگر میخواهی کامل شوی، برو و آنچه داری بفروش و بهایش را به تنگدستان بده که در آسمان گنج خواهی داشت. آنگاه بیا و از من پیروی کن.» جوان چون این را شنید، اندوهگین شد و از آنجا رفت، زیرا ثروت بسیار داشت.
آنگاه عیسی به شاگردان خود گفت: «آمین، به شما میگویم، راه یافتن ثروتمندان به پادشاهی آسمان بس دشوار است.باز تأکید میکنم که گذشتن شتر از سوراخ سوزن آسانتر است از راهیابی شخص ثروتمند به پادشاهی خدا.» شاگردان با شنیدن این مطلب بسیار شگفتزده شدند و پرسیدند: «پس چه کسی میتواند نجات یابد؟»عیسی بدیشان چشم دوخت و گفت: «این برای انسان ناممکن است، امّا برای خدا همهچیز ممکن است.»
پِطرُس گفت: «اینک ما همهچیز را ترک گفتهایم و از تو پیروی میکنیم. چه چیزی نصیب ما خواهد شد؟»عیسی به ایشان گفت: «آمین، به شما میگویم، در جهان نوین، هنگامی که پسرانسان بر تخت شکوهمند خود بنشیند، شما نیز که از من پیروی کردهاید، بر دوازده تخت خواهید نشست و بر دوازده قبیلۀ اسرائیل داوری خواهید کرد.و هرکه بهخاطر نام من خانه یا برادر یا خواهر یا پدر یا مادر یا فرزند یا املاک خود را ترک کرده باشد، صد برابر خواهد یافت و حیات جاویدان را بهدست خواهد آورد.امّا بسیاری که اوّلین هستند آخرین خواهند شد، و آخرینها اوّلین! (16_30)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
حکایت کارگران تاکستان
20)«زیرا پادشاهی آسمان صاحب باغی را میماند که صبح زود از خانه بیرون رفت تا برای تاکستان خود کارگرانی به مزد بگیرد.او با آنان توافق کرد که روزی یک دینار بابت کار در تاکستان به هر یک بپردازد. سپس ایشان را به تاکستان خود فرستاد.نزدیک ساعت سوّم از روز دوباره بیرون رفت و عدهای را در میدان شهر بیکار ایستاده دید.به آنان نیز گفت: ”شما هم به تاکستان من بروید و آنچه حق شماست به شما خواهم داد.“ پس آنها نیز رفتند. باز نزدیک ساعت ششم و نهم بیرون رفت و چنین کرد.در حدود ساعت یازدهم نیز بیرون رفت و باز چند تن دیگر را بیکار ایستاده دید. از آنان پرسید: ”چرا تمام روز در اینجا بیکار ایستادهاید؟“پاسخ دادند: ”چون هیچکس ما را به مزد نگرفت.“ به آنان گفت: ”شما نیز به تاکستان من بروید و کار کنید.“ هنگام غروب، صاحب تاکستان به مباشر خود گفت: ”کارگران را فراخوان و از آخرین شروع کرده تا به اوّلین، مزدشان را بده.“ کارگرانی که در حدود ساعت یازدهم به سرِ کار آمده بودند، هر کدام یک دینار گرفتند.چون نوبت به کسانی رسید که پیش از همه آمده بودند، گمان کردند که بیش از دیگران خواهند گرفت. امّا به هر یک از آنان نیز یک دینار پرداخت شد.چون مزد خود را گرفتند، لب به شکایت گشوده، به صاحب تاکستان گفتند:”اینان که آخر آمدند فقط یک ساعت کار کردند و تو آنان را با ما که تمام روز زیر آفتاب سوزان زحمت کشیدیم، برابر ساختی!“ او رو به یکی از آنان کرد و گفت: ”ای دوست، من به تو ظلمی نکردهام. مگر قرار ما یک دینار نبود؟پس حق خود را بگیر و برو! من میخواهم به این آخری مانند تو مزد دهم.آیا حق ندارم با پول خود آنچه میخواهم بکنم؟ آیا چشم دیدن سخاوت مرا نداری؟“پس، آخرینها اوّلین خواهند شد و اوّلینها آخرین!»(1_16)
20)«زیرا پادشاهی آسمان صاحب باغی را میماند که صبح زود از خانه بیرون رفت تا برای تاکستان خود کارگرانی به مزد بگیرد.او با آنان توافق کرد که روزی یک دینار بابت کار در تاکستان به هر یک بپردازد. سپس ایشان را به تاکستان خود فرستاد.نزدیک ساعت سوّم از روز دوباره بیرون رفت و عدهای را در میدان شهر بیکار ایستاده دید.به آنان نیز گفت: ”شما هم به تاکستان من بروید و آنچه حق شماست به شما خواهم داد.“ پس آنها نیز رفتند. باز نزدیک ساعت ششم و نهم بیرون رفت و چنین کرد.در حدود ساعت یازدهم نیز بیرون رفت و باز چند تن دیگر را بیکار ایستاده دید. از آنان پرسید: ”چرا تمام روز در اینجا بیکار ایستادهاید؟“پاسخ دادند: ”چون هیچکس ما را به مزد نگرفت.“ به آنان گفت: ”شما نیز به تاکستان من بروید و کار کنید.“ هنگام غروب، صاحب تاکستان به مباشر خود گفت: ”کارگران را فراخوان و از آخرین شروع کرده تا به اوّلین، مزدشان را بده.“ کارگرانی که در حدود ساعت یازدهم به سرِ کار آمده بودند، هر کدام یک دینار گرفتند.چون نوبت به کسانی رسید که پیش از همه آمده بودند، گمان کردند که بیش از دیگران خواهند گرفت. امّا به هر یک از آنان نیز یک دینار پرداخت شد.چون مزد خود را گرفتند، لب به شکایت گشوده، به صاحب تاکستان گفتند:”اینان که آخر آمدند فقط یک ساعت کار کردند و تو آنان را با ما که تمام روز زیر آفتاب سوزان زحمت کشیدیم، برابر ساختی!“ او رو به یکی از آنان کرد و گفت: ”ای دوست، من به تو ظلمی نکردهام. مگر قرار ما یک دینار نبود؟پس حق خود را بگیر و برو! من میخواهم به این آخری مانند تو مزد دهم.آیا حق ندارم با پول خود آنچه میخواهم بکنم؟ آیا چشم دیدن سخاوت مرا نداری؟“پس، آخرینها اوّلین خواهند شد و اوّلینها آخرین!»(1_16)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
سوّمین پیشگویی عیسی دربارۀ مرگ و رستاخیز خود
هنگامی که عیسی بهسوی اورشلیم میرفت، در راه، دوازده شاگرد خود را به کناری برد و به ایشان گفت: «اینک به اورشلیم میرویم. در آنجا پسرانسان را به سران کاهنان و علمای دین تسلیم خواهند کرد. آنها او را به مرگ محکوم خواهند نمود و به غیریهودیان خواهند سپرد تا استهزا شود و تازیانه خورَد و بر صلیب شود. امّا در روز سوّم برخواهد خاست.» (17_19)
هنگامی که عیسی بهسوی اورشلیم میرفت، در راه، دوازده شاگرد خود را به کناری برد و به ایشان گفت: «اینک به اورشلیم میرویم. در آنجا پسرانسان را به سران کاهنان و علمای دین تسلیم خواهند کرد. آنها او را به مرگ محکوم خواهند نمود و به غیریهودیان خواهند سپرد تا استهزا شود و تازیانه خورَد و بر صلیب شود. امّا در روز سوّم برخواهد خاست.» (17_19)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
درخواست مادر یعقوب و یوحنا
آنگاه مادرِ پسران زِبِدی با دو پسرش نزد عیسی آمد و در برابر او زانو زد و از وی درخواست کرد که آرزویش را برآورده سازد.عیسی پرسید: «آرزوی تو چیست؟» گفت: «عطا فرما که این دو پسر من در پادشاهی تو، یکی بر جانب راست و دیگری بر جانب چپ تو بنشینند.» عیسی در پاسخ گفت: «شما نمیدانید چه میخواهید! آیا میتوانید از جامی که من بزودی مینوشم، بنوشید؟» پاسخ دادند: «آری، میتوانیم.» عیسی گفت: «شکی نیست که از جام من خواهید نوشید، امّا بدانید که نشستن بر جانب راست و چپ من در اختیار من نیست تا آن را به کسی ببخشم. این جایگاه از آن کسانی است که پدرم برایشان فراهم کرده است.»
چون ده شاگردِ دیگر از این امر آگاه شدند، بر آن دو برادر خشم گرفتند.عیسی ایشان را فراخواند و گفت: «شما میدانید که حاکمانِ دیگر قومها بر ایشان سروری میکنند و بزرگانشان بر ایشان فرمان میرانند.امّا در میان شما چنین نباشد. هرکه میخواهد در میان شما بزرگ باشد، باید خادم شما شود.و هرکه میخواهد در میان شما اوّل باشد، باید غلام شما گردد.چنانکه پسرانسان نیز نیامد تا خدمتش کنند، بلکه آمد تا خدمت کند و جانش را چون بهای رهایی به عوض بسیاری بدهد.» (20_28)
آنگاه مادرِ پسران زِبِدی با دو پسرش نزد عیسی آمد و در برابر او زانو زد و از وی درخواست کرد که آرزویش را برآورده سازد.عیسی پرسید: «آرزوی تو چیست؟» گفت: «عطا فرما که این دو پسر من در پادشاهی تو، یکی بر جانب راست و دیگری بر جانب چپ تو بنشینند.» عیسی در پاسخ گفت: «شما نمیدانید چه میخواهید! آیا میتوانید از جامی که من بزودی مینوشم، بنوشید؟» پاسخ دادند: «آری، میتوانیم.» عیسی گفت: «شکی نیست که از جام من خواهید نوشید، امّا بدانید که نشستن بر جانب راست و چپ من در اختیار من نیست تا آن را به کسی ببخشم. این جایگاه از آن کسانی است که پدرم برایشان فراهم کرده است.»
چون ده شاگردِ دیگر از این امر آگاه شدند، بر آن دو برادر خشم گرفتند.عیسی ایشان را فراخواند و گفت: «شما میدانید که حاکمانِ دیگر قومها بر ایشان سروری میکنند و بزرگانشان بر ایشان فرمان میرانند.امّا در میان شما چنین نباشد. هرکه میخواهد در میان شما بزرگ باشد، باید خادم شما شود.و هرکه میخواهد در میان شما اوّل باشد، باید غلام شما گردد.چنانکه پسرانسان نیز نیامد تا خدمتش کنند، بلکه آمد تا خدمت کند و جانش را چون بهای رهایی به عوض بسیاری بدهد.» (20_28)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
شفای دو فقیر نابینا
هنگامی که عیسی و شاگردانش اَریحا را ترک میکردند، عدۀ زیادی از پی او روانه شدند.در کنار راه، دو مرد کور نشسته بودند. چون شنیدند عیسی از آنجا میگذرد، فریاد برآوردند: «سرورِ ما، ای پسر داوود، بر ما رحم کن!» جمعیت آنان را عتاب کردند و خواستند که خاموش باشند؛ امّا ایشان بیشتر فریاد برمیآوردند که: «سرور ما، ای پسر داوود، بر ما رحم کن!» عیسی ایستاد و آن دو مرد را فراخواند و پرسید: «چه میخواهید برای شما بکنم؟»پاسخ دادند: «سرور ما، میخواهیم چشمانمان باز شود.» عیسی دلسوزانه چشمان آنها را لمس کرد و دردم بینایی خود را بازیافتند و از پی او روانه شدند. (29_34)
هنگامی که عیسی و شاگردانش اَریحا را ترک میکردند، عدۀ زیادی از پی او روانه شدند.در کنار راه، دو مرد کور نشسته بودند. چون شنیدند عیسی از آنجا میگذرد، فریاد برآوردند: «سرورِ ما، ای پسر داوود، بر ما رحم کن!» جمعیت آنان را عتاب کردند و خواستند که خاموش باشند؛ امّا ایشان بیشتر فریاد برمیآوردند که: «سرور ما، ای پسر داوود، بر ما رحم کن!» عیسی ایستاد و آن دو مرد را فراخواند و پرسید: «چه میخواهید برای شما بکنم؟»پاسخ دادند: «سرور ما، میخواهیم چشمانمان باز شود.» عیسی دلسوزانه چشمان آنها را لمس کرد و دردم بینایی خود را بازیافتند و از پی او روانه شدند. (29_34)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
ورود شاهانۀ عیسی به اورشلیم
21)چون به اورشلیم نزدیک شدند و به بیتفاجی در دامنۀ کوه زیتون رسیدند، عیسی دو تن از شاگردان خود را فرستاده،به آنان فرمود: «به دهکدهای که پیش روی شماست، بروید. بهمحض ورود، الاغی را با کرهاش بسته خواهید یافت. آنها را باز کنید و نزد من آورید.اگر کسی سخنی به شما گفت، بگویید: ”خداوند بدانها نیاز دارد،“ و او بیدرنگ آنها را خواهد فرستاد.» این امر واقع شد تا آنچه نبی گفته بود تحقق یابد که:
«به دختر صهیون گویید،
”هان پادشاه تو
نشسته بر الاغ و سوار بر کره الاغ
فروتنانه نزد تو میآید.“»
آن دو شاگرد رفتند و طبق فرمان عیسی عمل کردند.آنان الاغ و کرهاش را آوردند و رداهای خود را بر آنها افکندند و او سوار شد.جمعیت انبوهی نیز رداهای خود را بر سر راه گستردند و عدهای نیز شاخههای درختان را بریده، در راه میگستردند.جمعیتی که پیشاپیش او میرفتند و گروهی که از پس او میآمدند، فریادکنان میگفتند:
«هوشیعانا، پسر داوودا!»
«خجسته باد او که به نام خداوند میآید!»
«هوشیعانا در عرش برین!»
چون او وارد اورشلیم شد، شور و شوق همۀ شهر را فراگرفت. مردم میپرسیدند: «این کیست؟»و آن جماعت پاسخ میدادند: «این است عیسای پیامبر، از ناصرۀ جلیل!» (1_11)
21)چون به اورشلیم نزدیک شدند و به بیتفاجی در دامنۀ کوه زیتون رسیدند، عیسی دو تن از شاگردان خود را فرستاده،به آنان فرمود: «به دهکدهای که پیش روی شماست، بروید. بهمحض ورود، الاغی را با کرهاش بسته خواهید یافت. آنها را باز کنید و نزد من آورید.اگر کسی سخنی به شما گفت، بگویید: ”خداوند بدانها نیاز دارد،“ و او بیدرنگ آنها را خواهد فرستاد.» این امر واقع شد تا آنچه نبی گفته بود تحقق یابد که:
«به دختر صهیون گویید،
”هان پادشاه تو
نشسته بر الاغ و سوار بر کره الاغ
فروتنانه نزد تو میآید.“»
آن دو شاگرد رفتند و طبق فرمان عیسی عمل کردند.آنان الاغ و کرهاش را آوردند و رداهای خود را بر آنها افکندند و او سوار شد.جمعیت انبوهی نیز رداهای خود را بر سر راه گستردند و عدهای نیز شاخههای درختان را بریده، در راه میگستردند.جمعیتی که پیشاپیش او میرفتند و گروهی که از پس او میآمدند، فریادکنان میگفتند:
«هوشیعانا، پسر داوودا!»
«خجسته باد او که به نام خداوند میآید!»
«هوشیعانا در عرش برین!»
چون او وارد اورشلیم شد، شور و شوق همۀ شهر را فراگرفت. مردم میپرسیدند: «این کیست؟»و آن جماعت پاسخ میدادند: «این است عیسای پیامبر، از ناصرۀ جلیل!» (1_11)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
عیسی در معبد
آنگاه عیسی به صحن معبد خدا درآمد و کسانی را که در آنجا داد و ستد میکردند، بیرون راند و تختهای صرّافان و بساط کبوترفروشان را واژگون ساخت و به آنان فرمود: «نوشته شده است که، ”خانۀ من خانۀ دعا خوانده خواهد شد،“ امّا شما آن را ”لانۀ راهزنان“ ساختهاید.»
در معبد، نابینایان و لنگان نزدش آمدند و او ایشان را شفا بخشید.امّا چون سران کاهنان و علمای دین اعمال خارقالعادۀ او را مشاهده کردند و نیز دیدند که کودکان در معبد فریاد میزنند: «هوشیعانا، پسر داوودا،» خشمناک شدند.پس به او گفتند: «آیا میشنوی اینها چه میگویند؟» پاسخ داد: «بله. مگر نخواندهاید که،
«”بر زبان کودکان و شیرخوارگان
حمد و ستایش را جاری ساختی“؟»
پس عیسی ایشان را ترک گفت و از شهر خارج شده، به بیتعَنْیا رفت و شب را در آنجا بهسر برد. (12_17)
آنگاه عیسی به صحن معبد خدا درآمد و کسانی را که در آنجا داد و ستد میکردند، بیرون راند و تختهای صرّافان و بساط کبوترفروشان را واژگون ساخت و به آنان فرمود: «نوشته شده است که، ”خانۀ من خانۀ دعا خوانده خواهد شد،“ امّا شما آن را ”لانۀ راهزنان“ ساختهاید.»
در معبد، نابینایان و لنگان نزدش آمدند و او ایشان را شفا بخشید.امّا چون سران کاهنان و علمای دین اعمال خارقالعادۀ او را مشاهده کردند و نیز دیدند که کودکان در معبد فریاد میزنند: «هوشیعانا، پسر داوودا،» خشمناک شدند.پس به او گفتند: «آیا میشنوی اینها چه میگویند؟» پاسخ داد: «بله. مگر نخواندهاید که،
«”بر زبان کودکان و شیرخوارگان
حمد و ستایش را جاری ساختی“؟»
پس عیسی ایشان را ترک گفت و از شهر خارج شده، به بیتعَنْیا رفت و شب را در آنجا بهسر برد. (12_17)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
خشک شدن درخت انجیر
بامدادان عیسی در راهِ بازگشت به شهر، گرسنه شد.در کنار راه، درخت انجیری دید و بهسوی آن رفت، امّا جز برگ چیزی بر آن نیافت. پس خطاب به درخت گفت: «مباد که دیگر هرگز میوهای از تو بهبار آید!» در هماندم درخت خشک شد.شاگردان که از دیدن این واقعه حیرت کرده بودند، از او پرسیدند: «چگونه درخت انجیر چنین زود خشک شد؟»عیسی در پاسخ به آنان گفت: «آمین، به شما میگویم، اگر ایمان داشته باشید و شک نکنید، نهتنها میتوانید آنچه بر درخت انجیر گذشت انجام دهید، بلکه هرگاه به این کوه بگویید ”از جا کنده شده، به دریا افکنده شو،“ چنین خواهد شد.اگر ایمان داشته باشید، هرآنچه در دعا درخواست کنید، خواهید یافت.» (18_22)
بامدادان عیسی در راهِ بازگشت به شهر، گرسنه شد.در کنار راه، درخت انجیری دید و بهسوی آن رفت، امّا جز برگ چیزی بر آن نیافت. پس خطاب به درخت گفت: «مباد که دیگر هرگز میوهای از تو بهبار آید!» در هماندم درخت خشک شد.شاگردان که از دیدن این واقعه حیرت کرده بودند، از او پرسیدند: «چگونه درخت انجیر چنین زود خشک شد؟»عیسی در پاسخ به آنان گفت: «آمین، به شما میگویم، اگر ایمان داشته باشید و شک نکنید، نهتنها میتوانید آنچه بر درخت انجیر گذشت انجام دهید، بلکه هرگاه به این کوه بگویید ”از جا کنده شده، به دریا افکنده شو،“ چنین خواهد شد.اگر ایمان داشته باشید، هرآنچه در دعا درخواست کنید، خواهید یافت.» (18_22)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
سؤال دربارۀ اجازۀعیسی
آنگاه عیسی وارد محوطۀ معبد شد و به تعلیم مردم پرداخت. در این هنگام، سران کاهنان و مشایخ قوم نزد او آمدند و گفتند: «به چه حقّی این کارها را میکنی؟ چه کسی این حق را به تو داده است؟»عیسی در پاسخ گفت: «من نیز از شما پرسشی دارم. اگر پاسخ گفتید، من نیز به شما میگویم به چه حقّی این کارها را میکنم.تعمید یحیی از کجا بود؟ از آسمان یا از انسان؟» آنها بین خود بحث کردند و گفتند: «اگر بگوییم از آسمان بود، به ما خواهد گفت، ”پس چرا به او ایمان نیاوردید؟“و اگر بگوییم از انسان بود، از مردم بیم داریم، زیرا همه یحیی را پیامبر میدانند.» پس به عیسی پاسخ دادند: «نمیدانیم.» عیسی گفت: «من نیز به شما نمیگویم به چه حقّی این کارها را میکنم. (23_27)
آنگاه عیسی وارد محوطۀ معبد شد و به تعلیم مردم پرداخت. در این هنگام، سران کاهنان و مشایخ قوم نزد او آمدند و گفتند: «به چه حقّی این کارها را میکنی؟ چه کسی این حق را به تو داده است؟»عیسی در پاسخ گفت: «من نیز از شما پرسشی دارم. اگر پاسخ گفتید، من نیز به شما میگویم به چه حقّی این کارها را میکنم.تعمید یحیی از کجا بود؟ از آسمان یا از انسان؟» آنها بین خود بحث کردند و گفتند: «اگر بگوییم از آسمان بود، به ما خواهد گفت، ”پس چرا به او ایمان نیاوردید؟“و اگر بگوییم از انسان بود، از مردم بیم داریم، زیرا همه یحیی را پیامبر میدانند.» پس به عیسی پاسخ دادند: «نمیدانیم.» عیسی گفت: «من نیز به شما نمیگویم به چه حقّی این کارها را میکنم. (23_27)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
مَثَل دو پسر
«نظر شما چیست؟ مردی دو پسر داشت. نزد پسر نخست خود رفت و گفت: ”پسرم، امروز به تاکستان من برو و به کار مشغول شو.“ پاسخ داد: ”نمیروم.“ امّا بعد تغییر عقیده داد و رفت.پدر نزد پسر دیگر رفت و همان را به او گفت. پسر پاسخ داد: ”میروم، آقا،“ امّا نرفت.کدامیک از آن دو پسر خواست پدر خود را بهجا آورد؟» پاسخ دادند: «اوّلی.» عیسی به ایشان گفت: «آمین، به شما میگویم، خراجگیران و فاحشهها پیش از شما به پادشاهی خدا راه مییابند.زیرا یحیی در طریق پارسایی نزد شما آمد امّا به او ایمان نیاوردید، ولی خراجگیران و فاحشهها ایمان آوردند. و شما با اینکه این را دیدید، تغییر عقیده ندادید و به او ایمان نیاوردید. (28_32)
«نظر شما چیست؟ مردی دو پسر داشت. نزد پسر نخست خود رفت و گفت: ”پسرم، امروز به تاکستان من برو و به کار مشغول شو.“ پاسخ داد: ”نمیروم.“ امّا بعد تغییر عقیده داد و رفت.پدر نزد پسر دیگر رفت و همان را به او گفت. پسر پاسخ داد: ”میروم، آقا،“ امّا نرفت.کدامیک از آن دو پسر خواست پدر خود را بهجا آورد؟» پاسخ دادند: «اوّلی.» عیسی به ایشان گفت: «آمین، به شما میگویم، خراجگیران و فاحشهها پیش از شما به پادشاهی خدا راه مییابند.زیرا یحیی در طریق پارسایی نزد شما آمد امّا به او ایمان نیاوردید، ولی خراجگیران و فاحشهها ایمان آوردند. و شما با اینکه این را دیدید، تغییر عقیده ندادید و به او ایمان نیاوردید. (28_32)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
مَثَل باغبانان شرور
«به مَثَل دیگری گوش فرادهید. صاحب باغی تاکستانی غَرْس کرد و گِرد آن دیوار کشید و چَرخُشتی در آن کَند و برجی بنا نهاد. سپس تاکستان را به چند باغبان اجاره داد و خود به سفر رفت.چون موسم برداشت محصول فرارسید، غلامان خود را نزد باغبانان فرستاد تا میوۀ او را تحویل بگیرند.امّا باغبانان غلامان او را گرفته، یکی را زدند و دیگری را کشتند و سوّمی را سنگسار کردند.دیگربار، غلامانی بیشتر نزد آنها فرستاد، امّا باغبانان با آنها نیز همانگونه رفتار کردند.سرانجام پسر خود را نزد باغبانان فرستاد و با خود گفت: ”پسرم را حرمت خواهند داشت.“ امّا هنگامی که باغبانان پسر را دیدند، به یکدیگر گفتند: ”این وارث است. بیایید او را بکشیم و میراثش را تصاحب کنیم.“ پس او را گرفتند و از تاکستان بیرون افکنده، کشتند.با این اوصاف، وقتی صاحب تاکستان بیاید با این باغبانان چه خواهد کرد؟»پاسخ دادند: «آن افراد بیرحم را با بیرحمی تمام نابود خواهد ساخت و تاکستان را به باغبانان دیگر اجاره خواهد داد تا در فصل برداشت محصول، سهم او را بدهند.»
آنگاه عیسی به آنان گفت: «آیا تا به حال در کتبمقدّس نخواندهاید که،
«”همان سنگی که معماران رد کردند،
سنگ اصلی بنا شده است.
خداوند چنین کرده
و در نظر ما شگفت مینماید“؟
پس شما را میگویم که پادشاهی خدا از شما گرفته و به قومی داده خواهد شد که میوۀ آن را بدهند. [هرکه بر آن سنگ افتد، خُرد خواهد شد، و هرگاه آن سنگ بر کسی افتد، او را درهم خواهد شکست.]»
چون سران کاهنان و فَریسیان مَثَلهای عیسی را شنیدند، دریافتند که دربارۀ آنها سخن میگوید.پس برآن شدند که او را گرفتار کنند، امّا از مردم بیم داشتند زیرا آنها عیسی را پیامبر میدانستند. (33_46)
«به مَثَل دیگری گوش فرادهید. صاحب باغی تاکستانی غَرْس کرد و گِرد آن دیوار کشید و چَرخُشتی در آن کَند و برجی بنا نهاد. سپس تاکستان را به چند باغبان اجاره داد و خود به سفر رفت.چون موسم برداشت محصول فرارسید، غلامان خود را نزد باغبانان فرستاد تا میوۀ او را تحویل بگیرند.امّا باغبانان غلامان او را گرفته، یکی را زدند و دیگری را کشتند و سوّمی را سنگسار کردند.دیگربار، غلامانی بیشتر نزد آنها فرستاد، امّا باغبانان با آنها نیز همانگونه رفتار کردند.سرانجام پسر خود را نزد باغبانان فرستاد و با خود گفت: ”پسرم را حرمت خواهند داشت.“ امّا هنگامی که باغبانان پسر را دیدند، به یکدیگر گفتند: ”این وارث است. بیایید او را بکشیم و میراثش را تصاحب کنیم.“ پس او را گرفتند و از تاکستان بیرون افکنده، کشتند.با این اوصاف، وقتی صاحب تاکستان بیاید با این باغبانان چه خواهد کرد؟»پاسخ دادند: «آن افراد بیرحم را با بیرحمی تمام نابود خواهد ساخت و تاکستان را به باغبانان دیگر اجاره خواهد داد تا در فصل برداشت محصول، سهم او را بدهند.»
آنگاه عیسی به آنان گفت: «آیا تا به حال در کتبمقدّس نخواندهاید که،
«”همان سنگی که معماران رد کردند،
سنگ اصلی بنا شده است.
خداوند چنین کرده
و در نظر ما شگفت مینماید“؟
پس شما را میگویم که پادشاهی خدا از شما گرفته و به قومی داده خواهد شد که میوۀ آن را بدهند. [هرکه بر آن سنگ افتد، خُرد خواهد شد، و هرگاه آن سنگ بر کسی افتد، او را درهم خواهد شکست.]»
چون سران کاهنان و فَریسیان مَثَلهای عیسی را شنیدند، دریافتند که دربارۀ آنها سخن میگوید.پس برآن شدند که او را گرفتار کنند، امّا از مردم بیم داشتند زیرا آنها عیسی را پیامبر میدانستند. (33_46)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
مَثَل جشن عروسی
22)عیسی باز به مَثَلها با ایشان سخن گفته، فرمود: «پادشاهی آسمان را میتوان به شاهی تشبیه کرد که برای پسر خود جشن عروسی بهپا داشت.او خادمان خود را فرستاد تا دعوتشدگان را به جشن فراخوانند، امّا آنها نخواستند بیایند.پس خادمانی دیگر فرستاد و گفت: ”دعوتشدگان را بگویید اینک سفرۀ جشن را آماده کردهام، گاوان و گوسالههای پرواریام را سر بریدهام و همهچیز آماده است. پس به جشن عروسی بیایید.“ امّا آنها اعتنا نکردند و هر یک به راه خود رفتند، یکی به مزرعه و دیگری به تجارت خود.دیگران نیز خادمان او را گرفتند و آزار دادند و کشتند.شاه چون این را شنید، خشمگین شده، سپاهیان خود را فرستاد و قاتلان را کشت و شهر آنها را به آتش کشید.سپس خادمان خود را گفت: ”جشن عروسی آماده است، امّا دعوتشدگان شایستگی حضور در آن را نداشتند.پس به میدان شهر بروید و هرکه را یافتید به جشن عروسی دعوت کنید.“ غلامان به کوچهها رفتند و هرکه را یافتند، چه نیک و چه بد، با خود آوردند و تالار عروسی از میهمانان پر شد.
«امّا هنگامی که شاه برای دیدار با میهمانان وارد مجلس شد، مردی را دید که جامۀ عروسی بر تن نداشت.از او پرسید: ”ای دوست، چگونه بدون جامۀ عروسی به اینجا آمدی؟“ آن مرد پاسخی نداشت.آنگاه پادشاه خادمان خود را گفت: ”دست و پایش را ببندید و او را به تاریکیِ بیرون بیندازید، جایی که گریه و دندان به دندان ساییدن خواهد بود.“ زیرا دعوتشدگان بسیارند، امّا برگزیدگان اندک.»(1_14)
22)عیسی باز به مَثَلها با ایشان سخن گفته، فرمود: «پادشاهی آسمان را میتوان به شاهی تشبیه کرد که برای پسر خود جشن عروسی بهپا داشت.او خادمان خود را فرستاد تا دعوتشدگان را به جشن فراخوانند، امّا آنها نخواستند بیایند.پس خادمانی دیگر فرستاد و گفت: ”دعوتشدگان را بگویید اینک سفرۀ جشن را آماده کردهام، گاوان و گوسالههای پرواریام را سر بریدهام و همهچیز آماده است. پس به جشن عروسی بیایید.“ امّا آنها اعتنا نکردند و هر یک به راه خود رفتند، یکی به مزرعه و دیگری به تجارت خود.دیگران نیز خادمان او را گرفتند و آزار دادند و کشتند.شاه چون این را شنید، خشمگین شده، سپاهیان خود را فرستاد و قاتلان را کشت و شهر آنها را به آتش کشید.سپس خادمان خود را گفت: ”جشن عروسی آماده است، امّا دعوتشدگان شایستگی حضور در آن را نداشتند.پس به میدان شهر بروید و هرکه را یافتید به جشن عروسی دعوت کنید.“ غلامان به کوچهها رفتند و هرکه را یافتند، چه نیک و چه بد، با خود آوردند و تالار عروسی از میهمانان پر شد.
«امّا هنگامی که شاه برای دیدار با میهمانان وارد مجلس شد، مردی را دید که جامۀ عروسی بر تن نداشت.از او پرسید: ”ای دوست، چگونه بدون جامۀ عروسی به اینجا آمدی؟“ آن مرد پاسخی نداشت.آنگاه پادشاه خادمان خود را گفت: ”دست و پایش را ببندید و او را به تاریکیِ بیرون بیندازید، جایی که گریه و دندان به دندان ساییدن خواهد بود.“ زیرا دعوتشدگان بسیارند، امّا برگزیدگان اندک.»(1_14)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
پرسش دربارۀ پرداخت خراج
سپس فَریسیان بیرون رفتند و شور کردند تا ببینند چگونه میتوانند او را با سخنان خودش بهدام اندازند.آنها شاگردان خود را به همراه هیرودیان نزد او فرستادند و گفتند: «استاد، میدانیم مردی صادق هستی و راه خدا را بهدرستی میآموزانی و از کسی باک نداری، زیرا بر صورت ظاهر نظر نمیکنی.پس رأی خود را به ما بگو؛ آیا پرداخت خراج به قیصر رواست یا نه؟»عیسی به بداندیشی آنان پی برد و گفت: «ای ریاکاران، چرا مرا میآزمایید؟سکهای را که با آن خراج میپردازید، به من نشان دهید.» آنها سکهای یک دیناری به وی دادند.از ایشان پرسید: «نقش و نام روی این سکه از آنِ کیست؟»پاسخ دادند: «از آنِ قیصر.» به آنها گفت: «پس مال قیصر را به قیصر بدهید و مال خدا را به خدا.» چون این را شنیدند، در شگفت شدند و او را واگذاشته، رفتند.(15_22)
سپس فَریسیان بیرون رفتند و شور کردند تا ببینند چگونه میتوانند او را با سخنان خودش بهدام اندازند.آنها شاگردان خود را به همراه هیرودیان نزد او فرستادند و گفتند: «استاد، میدانیم مردی صادق هستی و راه خدا را بهدرستی میآموزانی و از کسی باک نداری، زیرا بر صورت ظاهر نظر نمیکنی.پس رأی خود را به ما بگو؛ آیا پرداخت خراج به قیصر رواست یا نه؟»عیسی به بداندیشی آنان پی برد و گفت: «ای ریاکاران، چرا مرا میآزمایید؟سکهای را که با آن خراج میپردازید، به من نشان دهید.» آنها سکهای یک دیناری به وی دادند.از ایشان پرسید: «نقش و نام روی این سکه از آنِ کیست؟»پاسخ دادند: «از آنِ قیصر.» به آنها گفت: «پس مال قیصر را به قیصر بدهید و مال خدا را به خدا.» چون این را شنیدند، در شگفت شدند و او را واگذاشته، رفتند.(15_22)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
سؤال دربارۀ قیامت
در همان روز، صَدّوقیان که منکر قیامتند، نزدش آمدند و سؤالی از او کرده،گفتند: «استاد، موسی به ما فرموده است که اگر مردی بیاولاد بمیرد، برادرش باید آن بیوه را به زنی بگیرد تا از او برای برادر خود نسلی باقی بگذارد.باری، در میان ما هفت برادر بودند. برادر نخستین زنی گرفت و مُرد و چون فرزندی نداشت، زن بیوهاش را برای برادر خود باقی گذاشت.دوّمین و سوّمین، تا هفتمین برادر نیز به همین وضع دچار شدند.سرانجام آن زن نیز مرد.حال، در قیامت، آن زن همسر کدامیک از هفت برادر خواهد بود، زیرا همه او را به زنی گرفته بودند؟»
عیسی پاسخ داد: «شما گمراه هستید، زیرا نه از کتبمقدّس آگاهید و نه از قدرت خدا! در روز قیامت کسی نه زن میگیرد و نه شوهر میکند، بلکه همه همچون فرشتگان آسمان خواهند بود.امّا دربارۀ قیامت مردگان، آیا در کتاب نخواندهاید که خدا به شما چه گفته است؟او فرموده که، ”من هستم خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب“. او نه خدای مردگان، بلکه خدای زندگان است.» مردم با شنیدن این سخنان، از تعلیم او در شگفت شدند. (23_33)
در همان روز، صَدّوقیان که منکر قیامتند، نزدش آمدند و سؤالی از او کرده،گفتند: «استاد، موسی به ما فرموده است که اگر مردی بیاولاد بمیرد، برادرش باید آن بیوه را به زنی بگیرد تا از او برای برادر خود نسلی باقی بگذارد.باری، در میان ما هفت برادر بودند. برادر نخستین زنی گرفت و مُرد و چون فرزندی نداشت، زن بیوهاش را برای برادر خود باقی گذاشت.دوّمین و سوّمین، تا هفتمین برادر نیز به همین وضع دچار شدند.سرانجام آن زن نیز مرد.حال، در قیامت، آن زن همسر کدامیک از هفت برادر خواهد بود، زیرا همه او را به زنی گرفته بودند؟»
عیسی پاسخ داد: «شما گمراه هستید، زیرا نه از کتبمقدّس آگاهید و نه از قدرت خدا! در روز قیامت کسی نه زن میگیرد و نه شوهر میکند، بلکه همه همچون فرشتگان آسمان خواهند بود.امّا دربارۀ قیامت مردگان، آیا در کتاب نخواندهاید که خدا به شما چه گفته است؟او فرموده که، ”من هستم خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب“. او نه خدای مردگان، بلکه خدای زندگان است.» مردم با شنیدن این سخنان، از تعلیم او در شگفت شدند. (23_33)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
بزرگترین حکم
امّا چون فَریسیان شنیدند که عیسی چگونه با جواب خود دهان صَدّوقیان را بسته است، گرد هم آمدند.یکی از آنها که فقیه بود، با این قصد که عیسی را به دام اندازد، از او پرسید: «ای استاد، بزرگترین حکم شریعت کدام است؟»عیسی پاسخ داد: «”خداوندْ خدای خود را با تمامی دل و با تمامی جان و با تمامی فکر خود محبت نما.“ این نخستین و بزرگترین حکم است. دوّمین حکم نیز همچون حکم نخستین، مهم است: ”همسایهات را همچون خویشتن محبت نما.“ این دو حکم، اساس تمامی شریعت موسی و نوشتههای پیامبران است.» (34_40)
امّا چون فَریسیان شنیدند که عیسی چگونه با جواب خود دهان صَدّوقیان را بسته است، گرد هم آمدند.یکی از آنها که فقیه بود، با این قصد که عیسی را به دام اندازد، از او پرسید: «ای استاد، بزرگترین حکم شریعت کدام است؟»عیسی پاسخ داد: «”خداوندْ خدای خود را با تمامی دل و با تمامی جان و با تمامی فکر خود محبت نما.“ این نخستین و بزرگترین حکم است. دوّمین حکم نیز همچون حکم نخستین، مهم است: ”همسایهات را همچون خویشتن محبت نما.“ این دو حکم، اساس تمامی شریعت موسی و نوشتههای پیامبران است.» (34_40)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
مسیح پسر کیست؟
هنگامی که فَریسیان گِرد هم جمع بودند، عیسی از آنها پرسید: «نظر شما دربارۀ مسیح چیست؟ او پسر کیست؟» پاسخ دادند: «پسر داوود.» عیسی گفت: «پس چگونه داوود به الهام روح، او را خداوند میخواند؟ زیرا میگوید:
«”خداوند به خداوند من گفت:
«بهدست راست من بنشین
تا آن هنگام که دشمنانت را کرسی زیر پایت سازم.»“
اگر داوود او را خداوند میخوانَد، چگونه او میتواند پسر داوود باشد؟»بدینسان، هیچکس را یارای پاسخگویی او نبود و از آن پس دیگر کسی جرئت نکرد پرسشی از او بکند. (41_46)
هنگامی که فَریسیان گِرد هم جمع بودند، عیسی از آنها پرسید: «نظر شما دربارۀ مسیح چیست؟ او پسر کیست؟» پاسخ دادند: «پسر داوود.» عیسی گفت: «پس چگونه داوود به الهام روح، او را خداوند میخواند؟ زیرا میگوید:
«”خداوند به خداوند من گفت:
«بهدست راست من بنشین
تا آن هنگام که دشمنانت را کرسی زیر پایت سازم.»“
اگر داوود او را خداوند میخوانَد، چگونه او میتواند پسر داوود باشد؟»بدینسان، هیچکس را یارای پاسخگویی او نبود و از آن پس دیگر کسی جرئت نکرد پرسشی از او بکند. (41_46)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
هشدار به رهبران مذهبی
23)آنگاه عیسی خطاب به مردم و شاگردان خود چنین گفت: «علمای دین و فَریسیان بر مسند موسی نشستهاند.پس آنچه به شما میگویند، نگاه دارید و بهجا آورید؛ امّا همچون آنان عمل نکنید! زیرا آنچه تعلیم میدهند، خود بهجا نمیآورند.بارهای توانفرسا را میبندند و بر دوش مردم میگذارند، امّا خود حاضر نیستند برای حرکت دادن آن حتی انگشتی تکان دهند. هرچه میکنند برای آن است که مردم آنها را ببینند: آیهدانهای خود را بزرگتر و دامن ردای خویش را پهنتر میسازند. دوست دارند در ضیافتها بر صدر مجلس بنشینند و در کنیسهها بهترین جای را داشته باشند،و مردم در کوچه و بازار آنها را سلام گویند و ”استاد“ خطاب کنند. امّا شما ”استاد“ خوانده مشوید، زیرا تنها یک استاد دارید، و همۀ شما برادرید. هیچکس را نیز بر روی زمین ”پدر“ مخوانید، زیرا تنها یک پدر دارید که در آسمان است.و نیز ”معلم“ خوانده مشوید، زیرا فقط یک معلم دارید که مسیح است.آن که در میان شما از همه بزرگتر است، خدمتگزار شما خواهد بود.زیرا هرکه خود را بزرگ سازد، پست خواهد شد و هرکه خویشتن را فروتن سازد، سرافراز خواهد گردید.
«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما درِ پادشاهی آسمان را بهروی مردم میبندید؛ نه خود داخل میشوید و نه میگذارید کسانی که در راهند، داخل شوند.
[«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار، شما از سویی خانۀ بیوهزنان را غارت میکنید و از دیگرسو، برای تظاهر، دعای خود را طول میدهید. از همینرو، مکافاتتان بسی سختتر خواهد بود.]
«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما دریا و خشکی را درمینوردید تا یک نفر را به دین خود بیاورید و وقتی چنین کردید، او را دو چندان بدتر از خود، فرزند جهنم میسازید.
«وای بر شما ای راهنمایان کور که میگویید: ”اگر کسی به معبد سوگند خورَد باکی نیست، امّا اگر به طلای معبد سوگند خورَد، باید به سوگند خود وفا کند.“ ای نابخردانِ کور! کدام برتر است؟ طلا یا معبدی که طلا را تقدیس میکند؟و نیز میگویید: ”اگر کسی به مذبح سوگند خورَد، باکی نیست، امّا اگر به هدیهای که بر آن گذاشته میشود سوگند خورَد، باید به سوگند خود وفا کند.“ ای کوران! کدام برتر است؟ هدیه یا مذبحی که هدیه را تقدیس میکند؟پس، کسی که به مذبح سوگند میخورد، همانا به مذبح و هرآنچه بر آن است سوگند خورده است.و هرکه به معبد سوگند میخورد، به معبد و به آن که در آن ساکن است سوگند خورده است.و هرکه به آسمان سوگند میخورد، به تخت خدا و به آن که بر آن نشسته است سوگند خورده است.
«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما از نعناع و شِوید و زیره دهیک میدهید، امّا احکام مهمترِ شریعت را که همانا عدالت و رحمت و امانت است، نادیده میگیرید. اینها را میبایست بهجای میآوردید و آنها را نیز فراموش نمیکردید. ای راهنمایان کور! شما پشه را صافی میکنید، امّا شتر را فرو میبلعید!
«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما بیرون پیاله و بشقاب را پاک میکنید، امّا درون آن مملو از آز و ناپرهیزی است. ای فَریسی کور، نخست درون پیاله و بشقاب را پاک کن که بیرونش نیز پاک خواهد شد.
«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما همچون گورهایی هستید سفیدکاری شده که از بیرون زیبا بهنظر میرسند، امّا درون آنها پُر است از استخوانهای مردگان و انواع نجاسات! به همینسان، شما نیز خود را به مردم پارسا مینمایید، امّا در باطن مملو از ریاکاری و شرارتید.
«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما برای پیامبران مقبره میسازید و آرامگاه پارسایان را میآرایید و میگویید: ”اگر در روزگار پدران خود بودیم، هرگز در کشتن پیامبران با ایشان شریک نمیشدیم.“ بدینسان، خود میپذیرید که فرزندانِ قاتلانِ پیامبرانید.حال که چنین است، پس آنچه را پدرانتان آغاز کردند، شما بهکمال رسانید! ای ماران! ای افعیزادگان! چگونه از مجازات جهنم خواهید گریخت؟چراکه من انبیا و حکیمان و علما نزد شما میفرستم و شما برخی را خواهید کشت و بر صلیب خواهید کشید، و برخی را در کنیسههای خود تازیانه خواهید زد و شهر به شهر تعقیب خواهید کرد.پس، همۀ خون پارسایان که بر زمین ریخته شده است، از خون هابیلِ پارسا گرفته تا خون زکریا بن بِرِخیا، که او را بین محرابگاه و مذبح کشتید، بر گردن شما خواهد بود.آمین، به شما میگویم، قصاص اینهمه را، این نسل خواهد پرداخت.
«ای اورشلیم، ای اورشلیم، ای قاتلِ پیامبران و سنگسارکنندۀ رسولانی که نزد تو فرستاده میشوند! چند بار خواستم همچون مرغی که جوجههایش را زیر بالهای خویش جمع میکند، فرزندان تو را گِرد آورم، امّا نخواستی.اینک خانۀ شما به خودتان ویران واگذاشته میشود.زیرا به شما میگویم که از این پس مرا نخواهید دید تا روزی که بگویید: ”خجسته باد او که به نام خداوند میآید.“» (1_39)
23)آنگاه عیسی خطاب به مردم و شاگردان خود چنین گفت: «علمای دین و فَریسیان بر مسند موسی نشستهاند.پس آنچه به شما میگویند، نگاه دارید و بهجا آورید؛ امّا همچون آنان عمل نکنید! زیرا آنچه تعلیم میدهند، خود بهجا نمیآورند.بارهای توانفرسا را میبندند و بر دوش مردم میگذارند، امّا خود حاضر نیستند برای حرکت دادن آن حتی انگشتی تکان دهند. هرچه میکنند برای آن است که مردم آنها را ببینند: آیهدانهای خود را بزرگتر و دامن ردای خویش را پهنتر میسازند. دوست دارند در ضیافتها بر صدر مجلس بنشینند و در کنیسهها بهترین جای را داشته باشند،و مردم در کوچه و بازار آنها را سلام گویند و ”استاد“ خطاب کنند. امّا شما ”استاد“ خوانده مشوید، زیرا تنها یک استاد دارید، و همۀ شما برادرید. هیچکس را نیز بر روی زمین ”پدر“ مخوانید، زیرا تنها یک پدر دارید که در آسمان است.و نیز ”معلم“ خوانده مشوید، زیرا فقط یک معلم دارید که مسیح است.آن که در میان شما از همه بزرگتر است، خدمتگزار شما خواهد بود.زیرا هرکه خود را بزرگ سازد، پست خواهد شد و هرکه خویشتن را فروتن سازد، سرافراز خواهد گردید.
«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما درِ پادشاهی آسمان را بهروی مردم میبندید؛ نه خود داخل میشوید و نه میگذارید کسانی که در راهند، داخل شوند.
[«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار، شما از سویی خانۀ بیوهزنان را غارت میکنید و از دیگرسو، برای تظاهر، دعای خود را طول میدهید. از همینرو، مکافاتتان بسی سختتر خواهد بود.]
«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما دریا و خشکی را درمینوردید تا یک نفر را به دین خود بیاورید و وقتی چنین کردید، او را دو چندان بدتر از خود، فرزند جهنم میسازید.
«وای بر شما ای راهنمایان کور که میگویید: ”اگر کسی به معبد سوگند خورَد باکی نیست، امّا اگر به طلای معبد سوگند خورَد، باید به سوگند خود وفا کند.“ ای نابخردانِ کور! کدام برتر است؟ طلا یا معبدی که طلا را تقدیس میکند؟و نیز میگویید: ”اگر کسی به مذبح سوگند خورَد، باکی نیست، امّا اگر به هدیهای که بر آن گذاشته میشود سوگند خورَد، باید به سوگند خود وفا کند.“ ای کوران! کدام برتر است؟ هدیه یا مذبحی که هدیه را تقدیس میکند؟پس، کسی که به مذبح سوگند میخورد، همانا به مذبح و هرآنچه بر آن است سوگند خورده است.و هرکه به معبد سوگند میخورد، به معبد و به آن که در آن ساکن است سوگند خورده است.و هرکه به آسمان سوگند میخورد، به تخت خدا و به آن که بر آن نشسته است سوگند خورده است.
«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما از نعناع و شِوید و زیره دهیک میدهید، امّا احکام مهمترِ شریعت را که همانا عدالت و رحمت و امانت است، نادیده میگیرید. اینها را میبایست بهجای میآوردید و آنها را نیز فراموش نمیکردید. ای راهنمایان کور! شما پشه را صافی میکنید، امّا شتر را فرو میبلعید!
«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما بیرون پیاله و بشقاب را پاک میکنید، امّا درون آن مملو از آز و ناپرهیزی است. ای فَریسی کور، نخست درون پیاله و بشقاب را پاک کن که بیرونش نیز پاک خواهد شد.
«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما همچون گورهایی هستید سفیدکاری شده که از بیرون زیبا بهنظر میرسند، امّا درون آنها پُر است از استخوانهای مردگان و انواع نجاسات! به همینسان، شما نیز خود را به مردم پارسا مینمایید، امّا در باطن مملو از ریاکاری و شرارتید.
«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما برای پیامبران مقبره میسازید و آرامگاه پارسایان را میآرایید و میگویید: ”اگر در روزگار پدران خود بودیم، هرگز در کشتن پیامبران با ایشان شریک نمیشدیم.“ بدینسان، خود میپذیرید که فرزندانِ قاتلانِ پیامبرانید.حال که چنین است، پس آنچه را پدرانتان آغاز کردند، شما بهکمال رسانید! ای ماران! ای افعیزادگان! چگونه از مجازات جهنم خواهید گریخت؟چراکه من انبیا و حکیمان و علما نزد شما میفرستم و شما برخی را خواهید کشت و بر صلیب خواهید کشید، و برخی را در کنیسههای خود تازیانه خواهید زد و شهر به شهر تعقیب خواهید کرد.پس، همۀ خون پارسایان که بر زمین ریخته شده است، از خون هابیلِ پارسا گرفته تا خون زکریا بن بِرِخیا، که او را بین محرابگاه و مذبح کشتید، بر گردن شما خواهد بود.آمین، به شما میگویم، قصاص اینهمه را، این نسل خواهد پرداخت.
«ای اورشلیم، ای اورشلیم، ای قاتلِ پیامبران و سنگسارکنندۀ رسولانی که نزد تو فرستاده میشوند! چند بار خواستم همچون مرغی که جوجههایش را زیر بالهای خویش جمع میکند، فرزندان تو را گِرد آورم، امّا نخواستی.اینک خانۀ شما به خودتان ویران واگذاشته میشود.زیرا به شما میگویم که از این پس مرا نخواهید دید تا روزی که بگویید: ”خجسته باد او که به نام خداوند میآید.“» (1_39)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
نشانههای پایان عصر حاضر
24)هنگامی که عیسی معبد را ترک گفته، به راه خود میرفت، شاگردانش نزدش آمدند تا نظر او را به بناهای معبد جلب کنند.عیسی به آنان گفت: «این بناها را میبینید؟ آمین، به شما میگویم، سنگی بر سنگ دیگر باقی نخواهد ماند، بلکه همه فرو خواهد ریخت.»
وقتی عیسی بر کوه زیتون نشسته بود، شاگردانش در خلوت نزد او آمده، گفتند: «به ما بگو این وقایع کِی روی خواهد داد و نشانۀ آمدن تو و پایان این عصر چیست؟»عیسی پاسخ داد: «بهوش باشید تا کسی گمراهتان نکند. زیرا بسیاری به نام من خواهند آمد و خواهند گفت، ”من مسیح هستم،“ و بسیاری را گمراه خواهند کرد.همچنین دربارۀ جنگها خواهید شنید و خبر جنگها به گوشتان خواهد رسید. امّا مشوش مشوید، زیرا چنین وقایعی میباید رخ دهد، ولی هنوز پایان فرانرسیده. نیز قومی بر قوم دیگر و حکومتی بر حکومت دیگر برخواهند خاست. و قحطیها و زلزلهها در جایهای گوناگون خواهد آمد.امّا همۀ اینها تنها آغاز درد زایمان است.
«در آن زمان شما را تسلیم دشمنان خواهند کرد تا زیر شکنجه قرار گیرید و کشته شوید. همۀ قومها بهخاطر نام من از شما نفرت خواهند داشت. در آن روزها بسیاری از ایمان خود بازگشته، به یکدیگر خیانت خواهند کرد و از یکدیگر متنفر خواهند شد.پیامبران دروغینِ زیادی برخاسته، بسیاری را گمراه خواهند کرد.در نتیجۀ افزونی شرارت، محبت بسیاری به سردی خواهد گرایید.امّا هرکه تا بهپایان پایدار بماند، نجات خواهد یافت.و این بشارت پادشاهی در سرتاسر جهان اعلام خواهد شد تا شهادتی برای همۀ قومها باشد. آنگاه پایان فراخواهد رسید.
«پس چون آنچه را دانیال نبی ”مکروه ویرانگر“ نامیده در مکان مقدّس برپا بینید - خواننده دقّت کند -آنگاه هرکه در یهودیه باشد، به کوهها بگریزد؛و هرکه بر بام خانه باشد، برای برداشتن چیزی، فرود نیاید؛و هرکه در مزرعه باشد، برای برگرفتن قبای خود به خانه بازنگردد.وای بر زنان آبستن و مادران شیرده در آن روزها! دعا کنید که فرار شما در زمستان یا در روز شَبّات نباشد.زیرا در آن زمان چنان مصیبت عظیمی روی خواهد داد که مانندش از آغاز جهان تاکنون روی نداده، و هرگز نیز روی نخواهد داد.اگر آن روزها کوتاه نمیشد، هیچ بشری جان سالم بهدر نمیبرد. امّا بهخاطر برگزیدگان کوتاه خواهد شد.
«در آن زمان، اگر کسی به شما گوید، ”ببینید، مسیح اینجاست!“ یا ”مسیح آنجاست!“ باور مکنید.زیرا مسیحان کاذب و پیامبران دروغین برخاسته، آیات و معجزات عظیم بهظهور خواهند آورد تا اگر ممکن باشد، حتی برگزیدگان را گمراه کنند.ببینید، پیشاپیش به شما گفتم.بنابراین اگر به شما بگویند، ”او در بیابان است،“ به آنجا نروید؛ و اگر بگویند، ”در اندرونی خانه است،“ باور مکنید.زیرا همچنانکه صاعقه در شرق آسمان پدید میآید و نورش تا به غرب میرسد، ظهور پسرانسان نیز چنین خواهد بود.هرجا لاشهای باشد، لاشخوران در آنجا گرد میآیند.
«بلافاصله، پس از مصیبتِ آن روزها
«”خورشید تاریک خواهد شد
و ماه دیگر نور نخواهد افشاند؛
ستارگان از آسمان فرو خواهند ریخت،
و نیروهای آسمان به لرزه درخواهند آمد.“
آنگاه نشانۀ پسرانسان در آسمان ظاهر خواهد شد و همۀ طوایف جهان بر سینۀ خود خواهند زد، و پسرانسان را خواهند دید که با قدرت و جلال عظیم بر ابرهای آسمان میآید.او فرشتگان خود را با نفیر بلند شیپور خواهد فرستاد و آنها برگزیدگان او را از چهار گوشۀ جهان، از یک کران آسمان تا به کران دیگر، گرد هم خواهند آورد.
«حال، از درخت انجیر این درس را فراگیرید: به محض اینکه شاخههای آن جوانه زده برگ میدهد، درمییابید که تابستان نزدیک است.به همینسان، هرگاه این چیزها را ببینید، درمییابید که او نزدیک، بلکه بر در است.آمین، به شما میگویم، تا اینهمه روی ندهد، این نسل از بین نخواهد رفت.آسمان و زمین زایل خواهد شد، امّا سخنان من هرگز زوال نخواهد پذیرفت.(1_35)
24)هنگامی که عیسی معبد را ترک گفته، به راه خود میرفت، شاگردانش نزدش آمدند تا نظر او را به بناهای معبد جلب کنند.عیسی به آنان گفت: «این بناها را میبینید؟ آمین، به شما میگویم، سنگی بر سنگ دیگر باقی نخواهد ماند، بلکه همه فرو خواهد ریخت.»
وقتی عیسی بر کوه زیتون نشسته بود، شاگردانش در خلوت نزد او آمده، گفتند: «به ما بگو این وقایع کِی روی خواهد داد و نشانۀ آمدن تو و پایان این عصر چیست؟»عیسی پاسخ داد: «بهوش باشید تا کسی گمراهتان نکند. زیرا بسیاری به نام من خواهند آمد و خواهند گفت، ”من مسیح هستم،“ و بسیاری را گمراه خواهند کرد.همچنین دربارۀ جنگها خواهید شنید و خبر جنگها به گوشتان خواهد رسید. امّا مشوش مشوید، زیرا چنین وقایعی میباید رخ دهد، ولی هنوز پایان فرانرسیده. نیز قومی بر قوم دیگر و حکومتی بر حکومت دیگر برخواهند خاست. و قحطیها و زلزلهها در جایهای گوناگون خواهد آمد.امّا همۀ اینها تنها آغاز درد زایمان است.
«در آن زمان شما را تسلیم دشمنان خواهند کرد تا زیر شکنجه قرار گیرید و کشته شوید. همۀ قومها بهخاطر نام من از شما نفرت خواهند داشت. در آن روزها بسیاری از ایمان خود بازگشته، به یکدیگر خیانت خواهند کرد و از یکدیگر متنفر خواهند شد.پیامبران دروغینِ زیادی برخاسته، بسیاری را گمراه خواهند کرد.در نتیجۀ افزونی شرارت، محبت بسیاری به سردی خواهد گرایید.امّا هرکه تا بهپایان پایدار بماند، نجات خواهد یافت.و این بشارت پادشاهی در سرتاسر جهان اعلام خواهد شد تا شهادتی برای همۀ قومها باشد. آنگاه پایان فراخواهد رسید.
«پس چون آنچه را دانیال نبی ”مکروه ویرانگر“ نامیده در مکان مقدّس برپا بینید - خواننده دقّت کند -آنگاه هرکه در یهودیه باشد، به کوهها بگریزد؛و هرکه بر بام خانه باشد، برای برداشتن چیزی، فرود نیاید؛و هرکه در مزرعه باشد، برای برگرفتن قبای خود به خانه بازنگردد.وای بر زنان آبستن و مادران شیرده در آن روزها! دعا کنید که فرار شما در زمستان یا در روز شَبّات نباشد.زیرا در آن زمان چنان مصیبت عظیمی روی خواهد داد که مانندش از آغاز جهان تاکنون روی نداده، و هرگز نیز روی نخواهد داد.اگر آن روزها کوتاه نمیشد، هیچ بشری جان سالم بهدر نمیبرد. امّا بهخاطر برگزیدگان کوتاه خواهد شد.
«در آن زمان، اگر کسی به شما گوید، ”ببینید، مسیح اینجاست!“ یا ”مسیح آنجاست!“ باور مکنید.زیرا مسیحان کاذب و پیامبران دروغین برخاسته، آیات و معجزات عظیم بهظهور خواهند آورد تا اگر ممکن باشد، حتی برگزیدگان را گمراه کنند.ببینید، پیشاپیش به شما گفتم.بنابراین اگر به شما بگویند، ”او در بیابان است،“ به آنجا نروید؛ و اگر بگویند، ”در اندرونی خانه است،“ باور مکنید.زیرا همچنانکه صاعقه در شرق آسمان پدید میآید و نورش تا به غرب میرسد، ظهور پسرانسان نیز چنین خواهد بود.هرجا لاشهای باشد، لاشخوران در آنجا گرد میآیند.
«بلافاصله، پس از مصیبتِ آن روزها
«”خورشید تاریک خواهد شد
و ماه دیگر نور نخواهد افشاند؛
ستارگان از آسمان فرو خواهند ریخت،
و نیروهای آسمان به لرزه درخواهند آمد.“
آنگاه نشانۀ پسرانسان در آسمان ظاهر خواهد شد و همۀ طوایف جهان بر سینۀ خود خواهند زد، و پسرانسان را خواهند دید که با قدرت و جلال عظیم بر ابرهای آسمان میآید.او فرشتگان خود را با نفیر بلند شیپور خواهد فرستاد و آنها برگزیدگان او را از چهار گوشۀ جهان، از یک کران آسمان تا به کران دیگر، گرد هم خواهند آورد.
«حال، از درخت انجیر این درس را فراگیرید: به محض اینکه شاخههای آن جوانه زده برگ میدهد، درمییابید که تابستان نزدیک است.به همینسان، هرگاه این چیزها را ببینید، درمییابید که او نزدیک، بلکه بر در است.آمین، به شما میگویم، تا اینهمه روی ندهد، این نسل از بین نخواهد رفت.آسمان و زمین زایل خواهد شد، امّا سخنان من هرگز زوال نخواهد پذیرفت.(1_35)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
انتظار برای بازگشت مسیح
«هیچکس آن روز و ساعت را نمیداند جز پدر؛ حتی فرشتگان آسمان و پسر نیز از آن آگاه نیستند. زمان ظهور پسرانسان مانند روزگار نوح خواهد بود. در روزهای پیش از توفان، قبل از اینکه نوح به کشتی درآید، مردم میخوردند و مینوشیدند و زن میگرفتند و شوهر میکردند و نمیدانستند چه در پیش است. تا اینکه توفان آمد و همه را با خود برد. ظهور پسرانسان نیز همینگونه خواهد بود.از دو مرد که در مزرعه هستند، یکی برگرفته و دیگری واگذاشته خواهد شد. و از دو زن که با هم آسیاب میکنند، یکی برگرفته و دیگری واگذاشته خواهد شد. پس بیدار باشید، زیرا نمیدانید سرورِ شما چه روزی خواهد آمد. این را بدانید که اگر صاحبخانه میدانست دزد در چه پاسی از شب میآید، بیدار میماند و نمیگذاشت به خانهاش دستبرد زنند.پس شما نیز آماده باشید، زیرا پسرانسان در ساعتی خواهد آمد که انتظارش را ندارید.
«پس آن غلام امین و دانا کیست که اربابش او را به سرپرستی خانواده خود گماشته باشد تا خوراک آنان را بهموقع بدهد؟خوشابهحال آن غلام که چون اربابش بازگردد، او را مشغول این کار ببیند.آمین، به شما میگویم، که او را بر همۀ مایملک خود خواهد گماشت.امّا اگر آن غلام، شرور باشد و با خود بیندیشد که ”اربابم تأخیر کرده است،“و به آزار همکاران خود بپردازد و با میگساران مشغول خوردن و نوشیدن شود،آنگاه اربابش در روزی که انتظار ندارد و در ساعتی که از آن آگاه نیست خواهد آمد و او را از میان دوپاره کرده، در جایگاه ریاکاران خواهد افکند، جایی که گریه و دندان به دندان ساییدن خواهد بود.(36_51)
«هیچکس آن روز و ساعت را نمیداند جز پدر؛ حتی فرشتگان آسمان و پسر نیز از آن آگاه نیستند. زمان ظهور پسرانسان مانند روزگار نوح خواهد بود. در روزهای پیش از توفان، قبل از اینکه نوح به کشتی درآید، مردم میخوردند و مینوشیدند و زن میگرفتند و شوهر میکردند و نمیدانستند چه در پیش است. تا اینکه توفان آمد و همه را با خود برد. ظهور پسرانسان نیز همینگونه خواهد بود.از دو مرد که در مزرعه هستند، یکی برگرفته و دیگری واگذاشته خواهد شد. و از دو زن که با هم آسیاب میکنند، یکی برگرفته و دیگری واگذاشته خواهد شد. پس بیدار باشید، زیرا نمیدانید سرورِ شما چه روزی خواهد آمد. این را بدانید که اگر صاحبخانه میدانست دزد در چه پاسی از شب میآید، بیدار میماند و نمیگذاشت به خانهاش دستبرد زنند.پس شما نیز آماده باشید، زیرا پسرانسان در ساعتی خواهد آمد که انتظارش را ندارید.
«پس آن غلام امین و دانا کیست که اربابش او را به سرپرستی خانواده خود گماشته باشد تا خوراک آنان را بهموقع بدهد؟خوشابهحال آن غلام که چون اربابش بازگردد، او را مشغول این کار ببیند.آمین، به شما میگویم، که او را بر همۀ مایملک خود خواهد گماشت.امّا اگر آن غلام، شرور باشد و با خود بیندیشد که ”اربابم تأخیر کرده است،“و به آزار همکاران خود بپردازد و با میگساران مشغول خوردن و نوشیدن شود،آنگاه اربابش در روزی که انتظار ندارد و در ساعتی که از آن آگاه نیست خواهد آمد و او را از میان دوپاره کرده، در جایگاه ریاکاران خواهد افکند، جایی که گریه و دندان به دندان ساییدن خواهد بود.(36_51)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
مَثَل ده باکره
25)«در آن روز، پادشاهی آسمان همچون ده باکره خواهد بود که چراغهای خود را برداشته، به استقبال داماد بیرون رفتند. پنج تن از آنان دانا و پنج تن دیگر نادان بودند.باکرههای نادان چراغهای خود را برداشتند، امّا روغن با خود نبردند.ولی دانایان، با چراغهای خود ظرفهای پر از روغن نیز بردند.چون آمدن داماد بهدرازا کشید، چشمان همه سنگین شده، به خواب رفتند.در نیمههای شب، صدای بلندی به گوش رسید که میگفت: ”داماد میآید! به پیشواز او بروید!“ آنگاه همۀ باکرهها بیدار شدند و چراغهای خود را آماده کردند. نادانان به دانایان گفتند: ”قدری از روغن خود به ما بدهید، چون چراغهای ما رو به خاموشی است.“ امّا دانایان پاسخ دادند: ”نخواهیم داد، زیرا روغن برای همۀ ما کافی نخواهد بود. بروید و از فروشندگان برای خود بخرید.“ امّا هنگامی که آنان برای خرید روغن رفته بودند، داماد سررسید و باکرههایی که آماده بودند، با او به ضیافت عروسی درآمدند و در بسته شد.پس از آن، باکرههای دیگر نیز رسیدند و گفتند: ”سرور ما، سرور ما، در بر ما بگشا!“ امّا او به آنها گفت: ”آمین، به شما میگویم، من شما را نمیشناسم.“ پس بیدار باشید، چون از آن روز و ساعت خبر ندارید.(1_13)
25)«در آن روز، پادشاهی آسمان همچون ده باکره خواهد بود که چراغهای خود را برداشته، به استقبال داماد بیرون رفتند. پنج تن از آنان دانا و پنج تن دیگر نادان بودند.باکرههای نادان چراغهای خود را برداشتند، امّا روغن با خود نبردند.ولی دانایان، با چراغهای خود ظرفهای پر از روغن نیز بردند.چون آمدن داماد بهدرازا کشید، چشمان همه سنگین شده، به خواب رفتند.در نیمههای شب، صدای بلندی به گوش رسید که میگفت: ”داماد میآید! به پیشواز او بروید!“ آنگاه همۀ باکرهها بیدار شدند و چراغهای خود را آماده کردند. نادانان به دانایان گفتند: ”قدری از روغن خود به ما بدهید، چون چراغهای ما رو به خاموشی است.“ امّا دانایان پاسخ دادند: ”نخواهیم داد، زیرا روغن برای همۀ ما کافی نخواهد بود. بروید و از فروشندگان برای خود بخرید.“ امّا هنگامی که آنان برای خرید روغن رفته بودند، داماد سررسید و باکرههایی که آماده بودند، با او به ضیافت عروسی درآمدند و در بسته شد.پس از آن، باکرههای دیگر نیز رسیدند و گفتند: ”سرور ما، سرور ما، در بر ما بگشا!“ امّا او به آنها گفت: ”آمین، به شما میگویم، من شما را نمیشناسم.“ پس بیدار باشید، چون از آن روز و ساعت خبر ندارید.(1_13)
Re: انجیل متی به زبان فارسی(ترجمه هزاره نو_انجیل عهد جدید)
مَثَل قنطارها
«همچنین پادشاهی آسمان مانند مردی خواهد بود که قصد سفر داشت. او خادمان خود را فراخواند و اموال خویش به آنان سپرد؛به فراخور قابلیت هر خادم، به یکی پنج قنطار داد، به یکی دو و به دیگری یک قنطار. آنگاه راهی سفر شد.مردی که پنج قنطار گرفته بود، بیدرنگ با آن به تجارت پرداخت و پنج قنطار دیگر سود کرد.بر همین منوال، آن که دو قنطار داشت، دو قنطار دیگر نیز بهدست آورد.امّا آن که یک قنطار گرفته بود، رفت و زمین را کَند و پول ارباب خود را پنهان کرد.
«پس از زمانی دراز، ارباب آن خادمان بازگشت و از آنان حساب خواست.مردی که پنج قنطار دریافت کرده بود، پنج قنطار دیگر را نیز با خود آورد و گفت: ”سرورا، به من پنج قنطار سپردی، این هم پنج قنطار دیگر که سود کردهام.“ سَروَرَش پاسخ داد: ”آفرین، ای خادم نیکو و امین! در چیزهای کم امین بودی، پس تو را بر چیزهای بسیار خواهم گماشت. بیا و در شادی ارباب خود شریک شو!“ خادمی که دو قنطار گرفته بود نیز پیش آمد و گفت: ”به من دو قنطار سپردی، این هم دو قنطار دیگر که سود کردهام.“ سرورش پاسخ داد: ”آفرین، ای خادم نیکو و امین! در چیزهای کم امین بودی، پس تو را بر چیزهای بسیار خواهم گماشت. بیا و در شادی ارباب خود شریک شو!“ آنگاه خادمی که یک قنطار گرفته بود، نزدیک آمد و گفت: ”چون میدانستم مردی تندخو هستی، از جایی که نکاشتهای میدِرَوی و از جایی که نپاشیدهای جمع میکنی،پس ترسیدم و پول تو را در زمین پنهان کردم. این هم پول تو!“ اما سرورش پاسخ داد: ”ای خادم بدکاره و تنبل! تو که میدانستی از جایی که نکاشتهام، میدِرَوَم و از جایی که نپاشیدهام، جمع میکنم،پس چرا پول مرا به صرّافان ندادی تا چون از سفر بازگردم آن را با سود پس گیرم؟آن قنطار را از او بگیرید و به آن که ده قنطار دارد بدهید.زیرا به هرکه دارد، بیشتر داده خواهد شد تا بهفراوانی داشته باشد؛ امّا آن که ندارد، همان که دارد نیز از او گرفته خواهد شد.این خادم بیفایده را به تاریکیِ بیرون افکنید، جایی که گریه و دندان بر هم ساییدن خواهد بود.“ (14_30)
«همچنین پادشاهی آسمان مانند مردی خواهد بود که قصد سفر داشت. او خادمان خود را فراخواند و اموال خویش به آنان سپرد؛به فراخور قابلیت هر خادم، به یکی پنج قنطار داد، به یکی دو و به دیگری یک قنطار. آنگاه راهی سفر شد.مردی که پنج قنطار گرفته بود، بیدرنگ با آن به تجارت پرداخت و پنج قنطار دیگر سود کرد.بر همین منوال، آن که دو قنطار داشت، دو قنطار دیگر نیز بهدست آورد.امّا آن که یک قنطار گرفته بود، رفت و زمین را کَند و پول ارباب خود را پنهان کرد.
«پس از زمانی دراز، ارباب آن خادمان بازگشت و از آنان حساب خواست.مردی که پنج قنطار دریافت کرده بود، پنج قنطار دیگر را نیز با خود آورد و گفت: ”سرورا، به من پنج قنطار سپردی، این هم پنج قنطار دیگر که سود کردهام.“ سَروَرَش پاسخ داد: ”آفرین، ای خادم نیکو و امین! در چیزهای کم امین بودی، پس تو را بر چیزهای بسیار خواهم گماشت. بیا و در شادی ارباب خود شریک شو!“ خادمی که دو قنطار گرفته بود نیز پیش آمد و گفت: ”به من دو قنطار سپردی، این هم دو قنطار دیگر که سود کردهام.“ سرورش پاسخ داد: ”آفرین، ای خادم نیکو و امین! در چیزهای کم امین بودی، پس تو را بر چیزهای بسیار خواهم گماشت. بیا و در شادی ارباب خود شریک شو!“ آنگاه خادمی که یک قنطار گرفته بود، نزدیک آمد و گفت: ”چون میدانستم مردی تندخو هستی، از جایی که نکاشتهای میدِرَوی و از جایی که نپاشیدهای جمع میکنی،پس ترسیدم و پول تو را در زمین پنهان کردم. این هم پول تو!“ اما سرورش پاسخ داد: ”ای خادم بدکاره و تنبل! تو که میدانستی از جایی که نکاشتهام، میدِرَوَم و از جایی که نپاشیدهام، جمع میکنم،پس چرا پول مرا به صرّافان ندادی تا چون از سفر بازگردم آن را با سود پس گیرم؟آن قنطار را از او بگیرید و به آن که ده قنطار دارد بدهید.زیرا به هرکه دارد، بیشتر داده خواهد شد تا بهفراوانی داشته باشد؛ امّا آن که ندارد، همان که دارد نیز از او گرفته خواهد شد.این خادم بیفایده را به تاریکیِ بیرون افکنید، جایی که گریه و دندان بر هم ساییدن خواهد بود.“ (14_30)
Page 4 of 5 • 1, 2, 3, 4, 5
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
Fri Sep 18, 2009 6:50 am by tendownstreet
» نقش سویا در کاهش عوارض دوران یائسگی
Fri Sep 18, 2009 6:48 am by tendownstreet
» قطع قاعدگی به هزار و یک علت
Fri Sep 18, 2009 6:47 am by tendownstreet
» خانم ها باید مراقب باشند
Fri Sep 18, 2009 6:47 am by tendownstreet
» آنچه زنان درباره اش کمتر حرف می زنند
Fri Sep 18, 2009 6:46 am by tendownstreet
» بهبود جوش با قرص ضدبارداری
Fri Sep 18, 2009 6:45 am by tendownstreet
» عفونت های دستگاه ادراری زنان
Fri Sep 18, 2009 6:45 am by tendownstreet
» بهبود کیفیت زندگی در زنان یائسه
Fri Sep 18, 2009 6:44 am by tendownstreet
» هشت روش طلائی درمان دردهای پیش از قاعدگی
Fri Sep 18, 2009 6:44 am by tendownstreet