Log in
Latest topics
Statistics
We have 24 registered usersThe newest registered user is quibernh
Our users have posted a total of 2246 messages in 615 subjects
سرگذشت فردوسی وزندگی او
:: انجمن فرهنگی هنری :: شعر وشعرا :: سرگذشت شاعران
Page 1 of 1
سرگذشت فردوسی وزندگی او
حکیم ابولقاسم فردوسی از ستارگان قدر اول آسمان ادب ایران است که از دوره های گذشته تا کنون ، با کتاب گرانقدر خود شاهنامه ، در میان مردم شهرت و محبوبیت یافته است .
سرگذشت فردوسی با تمام اهمیتی که در ادب و فرهنگ ایران دارد ، جنان روشن نیست . آنچه درباره او می دانیم این است که در یکی از سالهای 329یا 330 ه . ق . یعنی درست در همان سالهایی که شمع زندگی رودکی ، شاعر پرآوازه دوره قبل ، خاموشی می گرفت ، در روستای باز ( پاز کنونی ) واقع در منطقه توس به دنیا آمد .
فردوسی از نجیب زادگان و دهقانان توس بود . دهقانان ، طبقه ای صاحب مقام و دارای املاک و اموالی بودند که می توانستند از راه در آمد ملک خود زندگی نسبتا راحتی داشته باشند . این گروه به سنت و فرهنگ ایرانی دلبستگی بسیار داشتند و روایات تاریخی و سرگذشت پیشینیان خود را بهتر از هر گروه می دانستند و آن را سینه به سینه به نسلهای بعد از خود انتقال می دادند .
فردوسی بین سی و پنج تا چهل سال بیشتر نداشت که دقیقی شاعر حماسه پرداز و همولایتی او ، که نظم روایات ملی ایران را چند سال پیش آغاز کرده بود ، در سن جوانی به دست غلامش کشته شد و فردوسی بر آن شد تا کار ناتمام او را دنبال کند . در این کار جوانمردی از دوستان وی به تشویق او همت گماشت و شاهنامه منثور را که برگیرنده تاریخ شاهان قدیم ایران بود و چند سال پیشتر از آن به امر ابومنصور محمد بن عبدالرزاق توسی فراهم آمده بود ، در اختیارش گذاشت و فردوسی از روی آن سرودن شاهنامه را اغاز کرد .
هنگامی که فردوسی تقریبا پنجاه و هشت ساله بود و متجاوز از دو ثلث کتاب خود را به نظم در آورده بود ، محمود غزنوی به سال 387 ه . ق به جای پدر نشست و با افزودن قلمرو سامانیان و صفاریان به محدوده فرمانروایی پدر ، امپراتوری وسیعی در مشرق و شمال شرق و مرکز ایران پدید آورده و به تشویق شاعران همت گماشت . فردوسی که بر اثر مرورو زمان و عدم رسیدگی لازم و نیز خشک سالیهای پیاپی ، املاک خود را از دست داده و در راه نظم شاهنامه صرف کرده بود . در اواخر عمر به این اندیشه افتاد که کتاب خود را به نام محمود کند و برای این کار لازم می آمد که او را بستاید .
فردوسی از این کار دو هدف عمده داشت :
یکی آنکه با استفاده از نام محمود و امکانی که او برای نسخه برداری از روی کتاب در اختیار می گذاشت ، کتاب او از گزند حوادث حفظ شود و دیگر آن که او هم بمانند بسیاری از شاعران دیگر ، از ثمره عمر خود بهرمند شود و حال که بر اثر مرور زمان بی چیز و درمانده شده است ، از این راه وجه مختصری برای دوران پیری و درماندگی خود به دست آورد ، اما شاهنامه به دلایلی مورد پسند محمود واقع نشد و فردوسی بر خلاف تصوری که داشت ، از ثمره کار خود بهره ای به دست نیاورد .
1. شاهنامه اثری ایرانی بود و در آن به ترکان ( عثمانی ) که اجداد محمود بودند روی خوش نشان داده نشده بود .
2. فردوسی شیعه مذهب بود و چند جا در شاهنامه بدون هیچ پروایی ، ارادت خود را به خاندان پیامبر نشان داده بود ، در حالی که محمود سنی و متعصب بود .
3. فردوسی ، وزیر ایران دوست عصر غزنوی ، یعنی ابوالعباس اسفراینی را مدح گفته بود و شاید به تشویق او بود که کتاب خود را بر محمود عرضه کرد ، اما در آن سالی که فردوسی در غزنین به حضور محمود رسید ، اسفراینی بر کنار شده و مورد غضب سلطان بود .
4. در شاهنامه چنان که محمود توقع می داشت ، از روی ستایشی به عمل نیامده بود و به جای آن ، کتاب فردوسی از ستایش پهلوانان و شاهان گذشته ایران سرشار بود .
مجموعه این عوامل و حسادت برخی از حاسدان ، سبب شد که این کتاب مقبول طبع سلطان غزنه واقع نشد و در نهایت هم او قدر کار بزرگ استاد توس را نداشت و پاداشی که شایسته این اثر عظیم و رنج سی ساله او بود ، به وی نداد . از این رو ، فردوسی ناکام و رنجیده خاطر به توس بازگشت و سالهای آخر عمر خود را در تنگدستی و ضعف و بیماری و تنگدلی گذرانید و سرانجام در حالی که نزدیک به هشتاد سال داشت . به سال 411 ه .ق . در گذشت و در زادگاه خود به خاک سپرده شد . آرامگاه او اینک در شهر توس واقع در بیست کیلومتری مشهد ، زیارتگاه صاحبدلان و ادب دوستان است .
فردوسی نظم شاهنامه را حدود سال 370 ه . ق . آغاز کرد و بیست پنج یا سی سال برای نظم تمام آن رنج کشید . فردوسی ارادت خالصانه ای به خاندان پیامبر اسلام ( ص ) داشت . در مقدمه کتاب از ستایش پیامبر اسلام ، مراتب ارادت خویش را بدین گونه به خاندان رسول اعلام می دارد :
به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیرگیها بدین آب شوی
گواهی دهم کاین سخنها ز اوست
تو گویی دو گوشم بر آواز اوست
که من شهر علمم ، علیم در است
درست این سخن قول پیغمبر است
منم بنده اهل بیت نبی
ستاینده خاک پای وصی
بنابراین ، شاهنامه مجموعه تاریخ و فرهنگ قوم ایرانی است که همه وجود زندگی و معتقدات و باورها و دستاوردهای فکری و دینی و اخلاقی و اجتماعی آنان را در خود منعکس کرده است . لباس نظمی که فردوسی بر قامت این مجموعه پوشانیده ، آن را از هر جهت برجسته و هنری و قابل توجه و سزاوار احترام کرده است . راست است که فردوسی وظیفه خود می دانسته که بر آنچه از تاریخ گذشته ایران به دست او رسیده است ، نه چیزی بیفزاید و نه ذره ای از آن بکاهد ، اما در واقع از جان و شوق و اعتقاد و هنر خود بسیار چیزها بر آن افزود است و آن مجموعه بی روح و فاقد ارزش هنری را به یک موجود زنده و پر احساس و هنرمندانه تبدیل کرده است ، تا آن جا که به حق ، می توان گفت : شاهنامه ، عبارت است از همه تاریخ و فرهنگ ایران پیش از اسلام از نگاه فردوسی .
یکی از علل توفیق شاهنامه را علاوه بر محتویات آن که همه عبرت و حکمت و آزادی و آزاد اندیشی است ، باید ایمان پاک و اخلاص و صمیمیت و علاقه سراینده آن دانست که با اعتقاد و از روی صفای باطن ، در راه نظم شاهنامه قدم گذاشته و زندگی و ثروت مورثی خود را وقف این کار کرده است . فردوسی از نظر فردی ، مردی بود خردمند و شعیه مذهب که از ترکیب عقل و دیانت در وجود خویش حکمتی متعالی پدید آورده بود و با اعتقادات که به دانش و خرد داشت ، برای تصویر و توصیف رفتار پهلوانان و قهرمانان کتاب خود ، چنان طراحی استوار و مناسب و اندیشیه که همه رفتار و کردار آنان در واقع دعوت به آزادگی و خردمندی سرفرازی از آب در آمده است .
محتویات شاهنامه
محتویات شاهنامه عمدتا وقایع و رویدادهاست . هر چند اندیشه ها و معانی اجتماعی و اخلاقی و ... در سراسر کتاب پا به پای وقایع و رویدادها به چشم می خورد .
وقایع عمده شاهنامه پس از ستایش پروردگار و وصف خرد و مدح پیامبر و یاران و اشاره به چگونگی فراهم آمدن کتاب آغاز می شود و در آن از پنجاه پادشاهی از گیومرث ( نخستین پادشاه ) تا یزدگرد سوم ( آخرین پادشاه ) ساسانی و حالات رزم و بزم فرمانروایی و مردم داری و داد و بیداد و کردارهای پهلوانان و چاره اندیشیهای وزیران و دانایان و بخردان ، سخن به میان می آید و با دست یافتن تازیان بر ایران ، به پایان می رسد .
وقایع شاهنامه از دوره های نخستین و اساطیری ، یعنی آغاز تمدن بشری و ظهور کشاورزی و آموختن رسم و راه فراهم آوردن خوراک و پوشاک و یافتن و ساختن و داستان ضحاک و قیام کاوه و فریدون ، با شتاب می گذرد و به مرحله پهلوانی ، یعنی پیدا شدن سام و زال و رستم و عصر کیکاووس و کیخسرو و جنگهای دراز ایران و توران می رسد که در واقع ، با وجود شخصیتی پهلوان و ایران دوست مردم نواز همچون رستم ، مهمترین و طولانی ترین بخشهای شاهنامه را در بر می گیرد . آغاز این دوره طولانی و پرحادثه ، پادشاهی منوچهر و پایان آن در ولقع مرگ رستم و روی کار آمدن بهمن پسر اسفندیار است .
دوره سوم از حوادث شاهنامه دوران تاریخی است که با روی کار آمدن بهمن که به نام اردشیر هم خوانده شده آغاز می شود و با ذکر حوادث عصر اسکندر و پادشاهی اشکانی و ساسانی ، در واقع تا حدود زیادی با تاریخ مطابقت پیدا می کند . عمده ترین قسمتهای این بخش ، پادشاهی ارشیر و بهرام گور و کسری انوشیروان است .
به نظر می رسد بذر اندیشه وری و خردگرایی که عصر رودکی توسط شاعرانی مانند شهید و بوشکور کاشته شده بود . در عصر فردوسی و در وجود خود او بارور شده است .
از شاهکارهای هنری فردوسی ، ملاحظات نغزی است که در ضمن و یا پایان داستانها و جنگهای بزرگ اظهار می دارد . از این جمله سخنان پیداست که کارزارهای خونین و کشته شدن نیکان و پهلوانان و ویران گشتن دودمان و زبونی فرادستان و بازیهای روزگار ، شاعر رازدان ما را اندوهگین و پژمرده می کرده است و در برابر افرینش و یقین ، تاثرات خاطر خود را با سخنانی زیبا و حکیمانه باز می گفته است . در تمام این موارد شاعر آگاه ما از این که جهان و شکوه جهانیان گذران است و آدمی باید در این سرای سپنجی دلیر و بخشاینده و فداکار و راستگو و راست کردار و نیکودل باشد داد سخن می دهد.
شایستگیهای ادبی شاهنامه
شاهنامه از لحاظ زیباییهای ادبی و زبان و بیان نیز یکی از آثار برتر زبان فارسی و شاید برترین آنهاست . استاد توس به حکم تسلطی که بر زبان دری و دقایق آن داشته ، قادر بوده است بمانند شاعران همروزگار خود در انواع شعر از قصیده و غزل و قطعه آگاهانه بنا به تعلیق خاطر ویژه ای که به داستانهای ملی ایران داشته ، از سر کمال هوشمندی قالب مثنوی و بحر متقارب را برای نظم داستانهای شاهنامه برگزیده است . مجموعه ابیات شاهنامه ، چیزی کمتر از شصت هزار بیت است که بارها در ایران چاپ شده و تمام و یا بخشهایی ار آن به اغلب زبانهای زنده دنیا نیز ترجمه شده است .
ابیات سست و ضعیف آن اندک و به قول خود فردوسی کم از پانصد بیت است ، در کل شاهنامه بنا به ضرورت مضمون و هم به دلیل آگاهی و علاقه فردوسی به واژه های فارسی ، حدود هشتصد لغت عربی بیشتر به کار نرفته است .
از مزایای ادبی شاهنامه ، اشاره به حکایتها ، ضرب المثلها و معانی دینی و اخلاقی است و معلوم می دارد که شاعر ، مطالعات زیادی داشته و با هنرمندای و لطافت خاصی مفاهیم برگرفته از تعلیمات اسلامی و دقایق قرآنی و اخلاقی را به صورتی کاملا طبیعی و پوشیده با معتقدادت پهلوانی و قهرمانی کتاب خود در آمیخته و به صورتی بدیع و ابتکاری به قلمرو و زبان فارسی هدیه کرده است .
فردوسی در تشبیه و توصیف صحنه های گوناگون ، به ویژه میدانهای رزم و لحظه های پرتپش کارزار ، چیره دستی خاصی از خود نشان داده است . وصف بر آمدن یا فرو رفتن آفتاب ، به ویژه آن گاه که سینه آسمان را خونرنگ می کند . و همچنین نمایش باغ و چمن و کوهسار و دشت هم در شاهنامه کم نیست .
سرگذشت فردوسی با تمام اهمیتی که در ادب و فرهنگ ایران دارد ، جنان روشن نیست . آنچه درباره او می دانیم این است که در یکی از سالهای 329یا 330 ه . ق . یعنی درست در همان سالهایی که شمع زندگی رودکی ، شاعر پرآوازه دوره قبل ، خاموشی می گرفت ، در روستای باز ( پاز کنونی ) واقع در منطقه توس به دنیا آمد .
فردوسی از نجیب زادگان و دهقانان توس بود . دهقانان ، طبقه ای صاحب مقام و دارای املاک و اموالی بودند که می توانستند از راه در آمد ملک خود زندگی نسبتا راحتی داشته باشند . این گروه به سنت و فرهنگ ایرانی دلبستگی بسیار داشتند و روایات تاریخی و سرگذشت پیشینیان خود را بهتر از هر گروه می دانستند و آن را سینه به سینه به نسلهای بعد از خود انتقال می دادند .
فردوسی بین سی و پنج تا چهل سال بیشتر نداشت که دقیقی شاعر حماسه پرداز و همولایتی او ، که نظم روایات ملی ایران را چند سال پیش آغاز کرده بود ، در سن جوانی به دست غلامش کشته شد و فردوسی بر آن شد تا کار ناتمام او را دنبال کند . در این کار جوانمردی از دوستان وی به تشویق او همت گماشت و شاهنامه منثور را که برگیرنده تاریخ شاهان قدیم ایران بود و چند سال پیشتر از آن به امر ابومنصور محمد بن عبدالرزاق توسی فراهم آمده بود ، در اختیارش گذاشت و فردوسی از روی آن سرودن شاهنامه را اغاز کرد .
هنگامی که فردوسی تقریبا پنجاه و هشت ساله بود و متجاوز از دو ثلث کتاب خود را به نظم در آورده بود ، محمود غزنوی به سال 387 ه . ق به جای پدر نشست و با افزودن قلمرو سامانیان و صفاریان به محدوده فرمانروایی پدر ، امپراتوری وسیعی در مشرق و شمال شرق و مرکز ایران پدید آورده و به تشویق شاعران همت گماشت . فردوسی که بر اثر مرورو زمان و عدم رسیدگی لازم و نیز خشک سالیهای پیاپی ، املاک خود را از دست داده و در راه نظم شاهنامه صرف کرده بود . در اواخر عمر به این اندیشه افتاد که کتاب خود را به نام محمود کند و برای این کار لازم می آمد که او را بستاید .
فردوسی از این کار دو هدف عمده داشت :
یکی آنکه با استفاده از نام محمود و امکانی که او برای نسخه برداری از روی کتاب در اختیار می گذاشت ، کتاب او از گزند حوادث حفظ شود و دیگر آن که او هم بمانند بسیاری از شاعران دیگر ، از ثمره عمر خود بهرمند شود و حال که بر اثر مرور زمان بی چیز و درمانده شده است ، از این راه وجه مختصری برای دوران پیری و درماندگی خود به دست آورد ، اما شاهنامه به دلایلی مورد پسند محمود واقع نشد و فردوسی بر خلاف تصوری که داشت ، از ثمره کار خود بهره ای به دست نیاورد .
1. شاهنامه اثری ایرانی بود و در آن به ترکان ( عثمانی ) که اجداد محمود بودند روی خوش نشان داده نشده بود .
2. فردوسی شیعه مذهب بود و چند جا در شاهنامه بدون هیچ پروایی ، ارادت خود را به خاندان پیامبر نشان داده بود ، در حالی که محمود سنی و متعصب بود .
3. فردوسی ، وزیر ایران دوست عصر غزنوی ، یعنی ابوالعباس اسفراینی را مدح گفته بود و شاید به تشویق او بود که کتاب خود را بر محمود عرضه کرد ، اما در آن سالی که فردوسی در غزنین به حضور محمود رسید ، اسفراینی بر کنار شده و مورد غضب سلطان بود .
4. در شاهنامه چنان که محمود توقع می داشت ، از روی ستایشی به عمل نیامده بود و به جای آن ، کتاب فردوسی از ستایش پهلوانان و شاهان گذشته ایران سرشار بود .
مجموعه این عوامل و حسادت برخی از حاسدان ، سبب شد که این کتاب مقبول طبع سلطان غزنه واقع نشد و در نهایت هم او قدر کار بزرگ استاد توس را نداشت و پاداشی که شایسته این اثر عظیم و رنج سی ساله او بود ، به وی نداد . از این رو ، فردوسی ناکام و رنجیده خاطر به توس بازگشت و سالهای آخر عمر خود را در تنگدستی و ضعف و بیماری و تنگدلی گذرانید و سرانجام در حالی که نزدیک به هشتاد سال داشت . به سال 411 ه .ق . در گذشت و در زادگاه خود به خاک سپرده شد . آرامگاه او اینک در شهر توس واقع در بیست کیلومتری مشهد ، زیارتگاه صاحبدلان و ادب دوستان است .
فردوسی نظم شاهنامه را حدود سال 370 ه . ق . آغاز کرد و بیست پنج یا سی سال برای نظم تمام آن رنج کشید . فردوسی ارادت خالصانه ای به خاندان پیامبر اسلام ( ص ) داشت . در مقدمه کتاب از ستایش پیامبر اسلام ، مراتب ارادت خویش را بدین گونه به خاندان رسول اعلام می دارد :
به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیرگیها بدین آب شوی
گواهی دهم کاین سخنها ز اوست
تو گویی دو گوشم بر آواز اوست
که من شهر علمم ، علیم در است
درست این سخن قول پیغمبر است
منم بنده اهل بیت نبی
ستاینده خاک پای وصی
بنابراین ، شاهنامه مجموعه تاریخ و فرهنگ قوم ایرانی است که همه وجود زندگی و معتقدات و باورها و دستاوردهای فکری و دینی و اخلاقی و اجتماعی آنان را در خود منعکس کرده است . لباس نظمی که فردوسی بر قامت این مجموعه پوشانیده ، آن را از هر جهت برجسته و هنری و قابل توجه و سزاوار احترام کرده است . راست است که فردوسی وظیفه خود می دانسته که بر آنچه از تاریخ گذشته ایران به دست او رسیده است ، نه چیزی بیفزاید و نه ذره ای از آن بکاهد ، اما در واقع از جان و شوق و اعتقاد و هنر خود بسیار چیزها بر آن افزود است و آن مجموعه بی روح و فاقد ارزش هنری را به یک موجود زنده و پر احساس و هنرمندانه تبدیل کرده است ، تا آن جا که به حق ، می توان گفت : شاهنامه ، عبارت است از همه تاریخ و فرهنگ ایران پیش از اسلام از نگاه فردوسی .
یکی از علل توفیق شاهنامه را علاوه بر محتویات آن که همه عبرت و حکمت و آزادی و آزاد اندیشی است ، باید ایمان پاک و اخلاص و صمیمیت و علاقه سراینده آن دانست که با اعتقاد و از روی صفای باطن ، در راه نظم شاهنامه قدم گذاشته و زندگی و ثروت مورثی خود را وقف این کار کرده است . فردوسی از نظر فردی ، مردی بود خردمند و شعیه مذهب که از ترکیب عقل و دیانت در وجود خویش حکمتی متعالی پدید آورده بود و با اعتقادات که به دانش و خرد داشت ، برای تصویر و توصیف رفتار پهلوانان و قهرمانان کتاب خود ، چنان طراحی استوار و مناسب و اندیشیه که همه رفتار و کردار آنان در واقع دعوت به آزادگی و خردمندی سرفرازی از آب در آمده است .
محتویات شاهنامه
محتویات شاهنامه عمدتا وقایع و رویدادهاست . هر چند اندیشه ها و معانی اجتماعی و اخلاقی و ... در سراسر کتاب پا به پای وقایع و رویدادها به چشم می خورد .
وقایع عمده شاهنامه پس از ستایش پروردگار و وصف خرد و مدح پیامبر و یاران و اشاره به چگونگی فراهم آمدن کتاب آغاز می شود و در آن از پنجاه پادشاهی از گیومرث ( نخستین پادشاه ) تا یزدگرد سوم ( آخرین پادشاه ) ساسانی و حالات رزم و بزم فرمانروایی و مردم داری و داد و بیداد و کردارهای پهلوانان و چاره اندیشیهای وزیران و دانایان و بخردان ، سخن به میان می آید و با دست یافتن تازیان بر ایران ، به پایان می رسد .
وقایع شاهنامه از دوره های نخستین و اساطیری ، یعنی آغاز تمدن بشری و ظهور کشاورزی و آموختن رسم و راه فراهم آوردن خوراک و پوشاک و یافتن و ساختن و داستان ضحاک و قیام کاوه و فریدون ، با شتاب می گذرد و به مرحله پهلوانی ، یعنی پیدا شدن سام و زال و رستم و عصر کیکاووس و کیخسرو و جنگهای دراز ایران و توران می رسد که در واقع ، با وجود شخصیتی پهلوان و ایران دوست مردم نواز همچون رستم ، مهمترین و طولانی ترین بخشهای شاهنامه را در بر می گیرد . آغاز این دوره طولانی و پرحادثه ، پادشاهی منوچهر و پایان آن در ولقع مرگ رستم و روی کار آمدن بهمن پسر اسفندیار است .
دوره سوم از حوادث شاهنامه دوران تاریخی است که با روی کار آمدن بهمن که به نام اردشیر هم خوانده شده آغاز می شود و با ذکر حوادث عصر اسکندر و پادشاهی اشکانی و ساسانی ، در واقع تا حدود زیادی با تاریخ مطابقت پیدا می کند . عمده ترین قسمتهای این بخش ، پادشاهی ارشیر و بهرام گور و کسری انوشیروان است .
به نظر می رسد بذر اندیشه وری و خردگرایی که عصر رودکی توسط شاعرانی مانند شهید و بوشکور کاشته شده بود . در عصر فردوسی و در وجود خود او بارور شده است .
از شاهکارهای هنری فردوسی ، ملاحظات نغزی است که در ضمن و یا پایان داستانها و جنگهای بزرگ اظهار می دارد . از این جمله سخنان پیداست که کارزارهای خونین و کشته شدن نیکان و پهلوانان و ویران گشتن دودمان و زبونی فرادستان و بازیهای روزگار ، شاعر رازدان ما را اندوهگین و پژمرده می کرده است و در برابر افرینش و یقین ، تاثرات خاطر خود را با سخنانی زیبا و حکیمانه باز می گفته است . در تمام این موارد شاعر آگاه ما از این که جهان و شکوه جهانیان گذران است و آدمی باید در این سرای سپنجی دلیر و بخشاینده و فداکار و راستگو و راست کردار و نیکودل باشد داد سخن می دهد.
شایستگیهای ادبی شاهنامه
شاهنامه از لحاظ زیباییهای ادبی و زبان و بیان نیز یکی از آثار برتر زبان فارسی و شاید برترین آنهاست . استاد توس به حکم تسلطی که بر زبان دری و دقایق آن داشته ، قادر بوده است بمانند شاعران همروزگار خود در انواع شعر از قصیده و غزل و قطعه آگاهانه بنا به تعلیق خاطر ویژه ای که به داستانهای ملی ایران داشته ، از سر کمال هوشمندی قالب مثنوی و بحر متقارب را برای نظم داستانهای شاهنامه برگزیده است . مجموعه ابیات شاهنامه ، چیزی کمتر از شصت هزار بیت است که بارها در ایران چاپ شده و تمام و یا بخشهایی ار آن به اغلب زبانهای زنده دنیا نیز ترجمه شده است .
ابیات سست و ضعیف آن اندک و به قول خود فردوسی کم از پانصد بیت است ، در کل شاهنامه بنا به ضرورت مضمون و هم به دلیل آگاهی و علاقه فردوسی به واژه های فارسی ، حدود هشتصد لغت عربی بیشتر به کار نرفته است .
از مزایای ادبی شاهنامه ، اشاره به حکایتها ، ضرب المثلها و معانی دینی و اخلاقی است و معلوم می دارد که شاعر ، مطالعات زیادی داشته و با هنرمندای و لطافت خاصی مفاهیم برگرفته از تعلیمات اسلامی و دقایق قرآنی و اخلاقی را به صورتی کاملا طبیعی و پوشیده با معتقدادت پهلوانی و قهرمانی کتاب خود در آمیخته و به صورتی بدیع و ابتکاری به قلمرو و زبان فارسی هدیه کرده است .
فردوسی در تشبیه و توصیف صحنه های گوناگون ، به ویژه میدانهای رزم و لحظه های پرتپش کارزار ، چیره دستی خاصی از خود نشان داده است . وصف بر آمدن یا فرو رفتن آفتاب ، به ویژه آن گاه که سینه آسمان را خونرنگ می کند . و همچنین نمایش باغ و چمن و کوهسار و دشت هم در شاهنامه کم نیست .
:: انجمن فرهنگی هنری :: شعر وشعرا :: سرگذشت شاعران
Page 1 of 1
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
Fri Sep 18, 2009 6:50 am by tendownstreet
» نقش سویا در کاهش عوارض دوران یائسگی
Fri Sep 18, 2009 6:48 am by tendownstreet
» قطع قاعدگی به هزار و یک علت
Fri Sep 18, 2009 6:47 am by tendownstreet
» خانم ها باید مراقب باشند
Fri Sep 18, 2009 6:47 am by tendownstreet
» آنچه زنان درباره اش کمتر حرف می زنند
Fri Sep 18, 2009 6:46 am by tendownstreet
» بهبود جوش با قرص ضدبارداری
Fri Sep 18, 2009 6:45 am by tendownstreet
» عفونت های دستگاه ادراری زنان
Fri Sep 18, 2009 6:45 am by tendownstreet
» بهبود کیفیت زندگی در زنان یائسه
Fri Sep 18, 2009 6:44 am by tendownstreet
» هشت روش طلائی درمان دردهای پیش از قاعدگی
Fri Sep 18, 2009 6:44 am by tendownstreet