Log in
Latest topics
Statistics
We have 24 registered usersThe newest registered user is quibernh
Our users have posted a total of 2246 messages in 615 subjects
احساس تقصیر و رهایی از آن...
احساس تقصیر و رهایی از آن...
آيا افسردگي و پريشاني گناه است؟ اين سوالي است که ذهن بسياري از مسيحيان را به خود مشغول ميسازد. اين سوال معمولا از سوي کساني مطرح شده که بيشتر از ديگران بدنبال يافتن راه حل براي مسائل احساسي خود يا وابستگان خود هستند. گفتن جملاتي همچون: بايد ايمان بيشتري داشته باشي يا احتمالا گناهي در زندگي تو وجود دارد يا تو نبايد اينطوري باشي يا حتي اگر بيشتر دعا ميکردي (بيشتر کلام ميخواندي، به خدا نزديکتر ميبودي)، چنين مشکلي نميداشتي. براي کسي که خود را بخاطر همه چيز مقصر و گناهکار ميدانند، گفتن اين جملات، جز اينکه بار تقصير او را بيشتر کند، فايدهي ديگري ندارد.
اما آيا اين جملات حقيقت دارند؟ آيا افسردگي، يک گناه و يا نمايانگر آن در زندگي است؟ من به وضوح پاسخ ميدهم که نه .
در بسياري موارد، افسردگي، همچون گرايش به الکل و بسياري چيزهاي ديگر که برعليه کتاب مقدس تصور ميشوند، ميتوانند دليل فيزيکي (جسمي) داشته باشند. دقت کنيد که گرايش به افسردگي و الکل گناه نيست؛ تسليم آنها شدن گناه است.
اما آيا اين جملات حقيقت دارند؟ آيا افسردگي، يک گناه و يا نمايانگر آن در زندگي است؟ من به وضوح پاسخ ميدهم که نه .
در بسياري موارد، افسردگي، همچون گرايش به الکل و بسياري چيزهاي ديگر که برعليه کتاب مقدس تصور ميشوند، ميتوانند دليل فيزيکي (جسمي) داشته باشند. دقت کنيد که گرايش به افسردگي و الکل گناه نيست؛ تسليم آنها شدن گناه است.
Re: احساس تقصیر و رهایی از آن...
شخص دائم الخمر، با نوشيدن مشروب مست ميشود، بنابراين فرد مسيحي که دائم الخمر است و ميخواهد در خداوند استوار باشد، بايد مطمئن شود که مشروب بعدي را نخواهد نوشيد. به همين نحو، شخصي که بسوي افسردگي گرايش دارد، مقصر نيست؛ چراکه اين احساسات او هستند که همچون ورطهاي او را پايين ميکشند. بلکه چگونگي برخورد او با اين گرداب تعيين ميکند که آيا او در گناه است يا نه.
من هر وقت احساس ميکنم که افسردگي دستان سردش را بسويم دراز کرده تا مرا بگيرد، کارهاي متعددي ميکنم.
1- قبل از هر چيز مطمئن ميشوم که همچنان به مطالعه کتابمقدس و دعا ادامه ميدهم. افسردگي معمولا شما را وا ميدارد که دقيقا برعکس اين را انجام دهيد.
در مسيح، قدرت اين را داريد که هرچه خدا ميخواهد انجام دهيد. به احساساتتان بگوييد نه و به عهدي که با خداوند بستيد پاسخ مثبت بدهيد.
2- خدا را براي محبتش نسبت به من و اينکه مرا در جدال با افسردگي کمک ميکند شکر ميگويم. اين بسيار مهم است. موارد مطرح شده در اين دو عنوان، براي مبارزه با احساس من مفيد هستند. افسردگي من، مرا از ارتباط با ديگران حتي خدا بر حذر ميدارد و از سوي ديگر اين حس را در من القاء ميکند که هيچکس حتي خدا مرا دوست ندارد. ولي با مطالعهي کلام و دعا و گفتگو با خدا، و شکرگزاري براي محبت او، اعلام ميکنم که:
کلام خدا، نه وضعيت احساسي و روحي من، بلکه قوت من است.
با شکرگزاري براي کمک خداوند در اين کشمکش، درعين حال، ايمان خودم را به خدا و کلام او ميآزمايم، مخصوصا زماني که علاقهاي به انجام آن ندارم.
3- در آن لحظات، از اتخاذ هرگونه تصميم مهم خودداري ميکنم. اين را فهميدهام که در زمان افسردگي، زندگي بيش از هر زمان ديگري سرد و دلگير ميشود. بنابراين هرگونه تصميمي که ميگيرم بيترديد، متاثر از احساس نادرستي است که نسبت به زندگي، کار و روابط خود دارم.
اين قدمها در زندگي، به من اين امکان را ميدهند تا ايمان خودم را بيشتر از افرادي که طعم افسردگي را نچشيدهاند تقويت کنم. چرا که:
خدارا سپاس ميگويم بخاطر اينکه از من مواظبت ميکند و به من مهر ميورزد، حتي زماني که نميتوان آنرا ببينم يا حس کنم.
من هر وقت احساس ميکنم که افسردگي دستان سردش را بسويم دراز کرده تا مرا بگيرد، کارهاي متعددي ميکنم.
1- قبل از هر چيز مطمئن ميشوم که همچنان به مطالعه کتابمقدس و دعا ادامه ميدهم. افسردگي معمولا شما را وا ميدارد که دقيقا برعکس اين را انجام دهيد.
در مسيح، قدرت اين را داريد که هرچه خدا ميخواهد انجام دهيد. به احساساتتان بگوييد نه و به عهدي که با خداوند بستيد پاسخ مثبت بدهيد.
2- خدا را براي محبتش نسبت به من و اينکه مرا در جدال با افسردگي کمک ميکند شکر ميگويم. اين بسيار مهم است. موارد مطرح شده در اين دو عنوان، براي مبارزه با احساس من مفيد هستند. افسردگي من، مرا از ارتباط با ديگران حتي خدا بر حذر ميدارد و از سوي ديگر اين حس را در من القاء ميکند که هيچکس حتي خدا مرا دوست ندارد. ولي با مطالعهي کلام و دعا و گفتگو با خدا، و شکرگزاري براي محبت او، اعلام ميکنم که:
کلام خدا، نه وضعيت احساسي و روحي من، بلکه قوت من است.
با شکرگزاري براي کمک خداوند در اين کشمکش، درعين حال، ايمان خودم را به خدا و کلام او ميآزمايم، مخصوصا زماني که علاقهاي به انجام آن ندارم.
3- در آن لحظات، از اتخاذ هرگونه تصميم مهم خودداري ميکنم. اين را فهميدهام که در زمان افسردگي، زندگي بيش از هر زمان ديگري سرد و دلگير ميشود. بنابراين هرگونه تصميمي که ميگيرم بيترديد، متاثر از احساس نادرستي است که نسبت به زندگي، کار و روابط خود دارم.
اين قدمها در زندگي، به من اين امکان را ميدهند تا ايمان خودم را بيشتر از افرادي که طعم افسردگي را نچشيدهاند تقويت کنم. چرا که:
خدارا سپاس ميگويم بخاطر اينکه از من مواظبت ميکند و به من مهر ميورزد، حتي زماني که نميتوان آنرا ببينم يا حس کنم.
Re: احساس تقصیر و رهایی از آن...
اگر اين تعريف کتابمقدسي از ايمان نيست، پس من نميدانم چيست. اگر در زمان افسردگي، ميتوانيد به خدا به عنوان حمايتگر و کسي که شما را به سلامت از اين کشمکشها ميتواند بيرون آورد،اعتماد کنيد، پس شما ايمانتان را بکار بردهايد. اگر در زماني که احساس بيمهري از محيطتان ميکنيد، ميتوانيد باور کنيد که او شما را دوست دارد، اين ايمان است.
درواقع، شخصي که با اعتماد به خدا با افسردگي دست و پنجه نرم ميکند، ايمان فوق العادهاي دارد. بعنوان نمونه، به اين آيهها در کتابمقدس نگاه کنيد.
(عبرانيان 11: 1-2، دوم قرنتيان 5: 7)
بنابراين افسردگي شما به خودي خود گناه نيست. بلکه گونهاي که به آن پاسخ ميدهيد، تعيين کنندهي گناه است.
بياييد يک امتحان بکنيم. احتمالا وقتي حس ميکنيد که آن احساسات منفي و ناراحت کننده به سراغتان ميآيند، با خود ميگوييد: واي! دوباره اومد. بازم بايد ساعتهام رو با وحشت و پريشوني بگذرونم. اما، اين بار اينطور بگوييد:
پدر آسماني، زمان آن رسيده که ايمان خودم را به تو نشان بدهم و آن را تقويت کنم. باشد که در تمام اين لحظات ايمان خودم را به تو حفظ کنم. ممکن است با گفتن اين جملات افسردگيتان رفع نشود، اما مسلما تاثير آن، زندگيتان را تغيير خواهد داد. از طرفي کمکتان ميکند تا با خدا در بدترين شرايط نيز صادق و راست باشيد.
امروز قوي باش: هر دردي درماني دارد
دنيايي تاريک را مجسم کنيد. در اين دنيا، احساسات شما به شنوايي، چشايي، بويايي و لامسه محدود خواهد بود. تمام عمر را دولا کنار ديواري سنگي و صداي رفت و آمد مردم سپري کردهايد. گرماي خورشيد را بر صورتتان حس ميکنيد اما آن را نميبينيد. سپس سايهاي بر شما فرود ميآيد و به همراهش آرامش ميآورد. صدايي از نزديکتان سوالي ميپرسد که بسيار شنيدهايد: گناه چه کسي باعث شده او کور بدنيا بيايد؟ آيا تقصير خودش بوده يا والدينش؟
شايد جملاتي اينچنين شنيده باشيد: اين بيچارهي بدبخت چه کرده که سزاوار چنين زندگياي است؟ کجا اشتباه کرده؟ والدينش چه کردهاند که او بايد اينگونه عذاب بکشد؟ چه گناهي در زندگيش او را به زندگياي اينچنين پست و بياميد کشانيده؟ احتمالا براي افسردگي نيز مشابه اين سوالات را از خود ميپرسيد. گذشته از اينها، مگر ما براي زندگياي شاد خوانده نشدهايم؟ اگر شاد نيستيم، پس جايي اشتباه کردهايم.
در زمان عيسي نگرش معمولي وجود داشت که همه بيماريها نشانهي گناه است. منجي عالم ميدانست که اين درست نيست، و آماده بود تا آن را ثابت کند.
درواقع، شخصي که با اعتماد به خدا با افسردگي دست و پنجه نرم ميکند، ايمان فوق العادهاي دارد. بعنوان نمونه، به اين آيهها در کتابمقدس نگاه کنيد.
(عبرانيان 11: 1-2، دوم قرنتيان 5: 7)
بنابراين افسردگي شما به خودي خود گناه نيست. بلکه گونهاي که به آن پاسخ ميدهيد، تعيين کنندهي گناه است.
بياييد يک امتحان بکنيم. احتمالا وقتي حس ميکنيد که آن احساسات منفي و ناراحت کننده به سراغتان ميآيند، با خود ميگوييد: واي! دوباره اومد. بازم بايد ساعتهام رو با وحشت و پريشوني بگذرونم. اما، اين بار اينطور بگوييد:
پدر آسماني، زمان آن رسيده که ايمان خودم را به تو نشان بدهم و آن را تقويت کنم. باشد که در تمام اين لحظات ايمان خودم را به تو حفظ کنم. ممکن است با گفتن اين جملات افسردگيتان رفع نشود، اما مسلما تاثير آن، زندگيتان را تغيير خواهد داد. از طرفي کمکتان ميکند تا با خدا در بدترين شرايط نيز صادق و راست باشيد.
امروز قوي باش: هر دردي درماني دارد
دنيايي تاريک را مجسم کنيد. در اين دنيا، احساسات شما به شنوايي، چشايي، بويايي و لامسه محدود خواهد بود. تمام عمر را دولا کنار ديواري سنگي و صداي رفت و آمد مردم سپري کردهايد. گرماي خورشيد را بر صورتتان حس ميکنيد اما آن را نميبينيد. سپس سايهاي بر شما فرود ميآيد و به همراهش آرامش ميآورد. صدايي از نزديکتان سوالي ميپرسد که بسيار شنيدهايد: گناه چه کسي باعث شده او کور بدنيا بيايد؟ آيا تقصير خودش بوده يا والدينش؟
شايد جملاتي اينچنين شنيده باشيد: اين بيچارهي بدبخت چه کرده که سزاوار چنين زندگياي است؟ کجا اشتباه کرده؟ والدينش چه کردهاند که او بايد اينگونه عذاب بکشد؟ چه گناهي در زندگيش او را به زندگياي اينچنين پست و بياميد کشانيده؟ احتمالا براي افسردگي نيز مشابه اين سوالات را از خود ميپرسيد. گذشته از اينها، مگر ما براي زندگياي شاد خوانده نشدهايم؟ اگر شاد نيستيم، پس جايي اشتباه کردهايم.
در زمان عيسي نگرش معمولي وجود داشت که همه بيماريها نشانهي گناه است. منجي عالم ميدانست که اين درست نيست، و آماده بود تا آن را ثابت کند.
Re: احساس تقصیر و رهایی از آن...
مرد جواني که در بالا به آن اشاره شد، مرد نابيناي يوحنا باب 9 ميباشد. سوالکنندگان نيز شاگردان عيسي بودند. عيسي مسيح، با دانش الهي خود بعنوان بزرگترين فيزيکدان، دلگرم کنندهترين واژههاي کتاب مقدس را بکار ميبرد:گناه نه اين شخص کرد و نه پدر و مادرش، بلکه تا اعمال خدا در وي ظاهر شود (يوحنا 9: 3).
چه گناهي مرتکب شدهام که افسردگي به سراغم آمده؟ بسياري مردم اين سوال را ميپرسند. بياييد با بررسي آنچه که مسيح گفت، و با مخاطب قرار دادن خودمان، درسي کتابمقدسي و علمي بياموزيم:
نه تو گناه کردي و نه پدر و مادر تو، بلکه تا اعمال خدا در تو آشکار شود.
من اطمينان ميدهم که افسردگي يک بيماري است. بيمارياي با اساس فيزيکي. افسردگي تنها به مشکلات روحاني مربوط نميشود. پس، از زير بار احساس تقصير و گناه بيرون بيا و به فکر درمان آن باش.
ما ميخواهيم به تو کمک کنيم تا راه حلي براي افسردگيت بيابي و کار خدا در زندگيت آشکار شود و خالق تو جلال بيابد.
قدمهاي عملي براي کمک
وقتي احساس ميکني که افسردگي و پريشاني بر زندگيت مسلط شده، به انجام کارهاي زير بپرداز:
1- اطمينان حاصل کن که هنوز به مطالعه کلام و دعا ادامه ميدهي. در مسيح قوت انجام هرآنچه که خدا ميخواهد داري.
2- براي اينکه خدا تو را دوست دارد و در جدال با افسردگي کمکت ميکند شکر کن. کلام خدا اقتدار تو ميباشد، نه شرايط فعلي تو.
3- سعي کن از اتخاذ هرگونه تصميم مهم با ذهني پريشان و آشفته پرهيز کني.
4- خدا را براي اينکه از تو مراقبت ميکند و به تو مهر ميورزد شکرکن، حتي وقتي آنرا نميبيني و حس نميکني. اين کار ايمان تو را به جريان انداخته و افزايش ميدهد.
چه گناهي مرتکب شدهام که افسردگي به سراغم آمده؟ بسياري مردم اين سوال را ميپرسند. بياييد با بررسي آنچه که مسيح گفت، و با مخاطب قرار دادن خودمان، درسي کتابمقدسي و علمي بياموزيم:
نه تو گناه کردي و نه پدر و مادر تو، بلکه تا اعمال خدا در تو آشکار شود.
من اطمينان ميدهم که افسردگي يک بيماري است. بيمارياي با اساس فيزيکي. افسردگي تنها به مشکلات روحاني مربوط نميشود. پس، از زير بار احساس تقصير و گناه بيرون بيا و به فکر درمان آن باش.
ما ميخواهيم به تو کمک کنيم تا راه حلي براي افسردگيت بيابي و کار خدا در زندگيت آشکار شود و خالق تو جلال بيابد.
قدمهاي عملي براي کمک
وقتي احساس ميکني که افسردگي و پريشاني بر زندگيت مسلط شده، به انجام کارهاي زير بپرداز:
1- اطمينان حاصل کن که هنوز به مطالعه کلام و دعا ادامه ميدهي. در مسيح قوت انجام هرآنچه که خدا ميخواهد داري.
2- براي اينکه خدا تو را دوست دارد و در جدال با افسردگي کمکت ميکند شکر کن. کلام خدا اقتدار تو ميباشد، نه شرايط فعلي تو.
3- سعي کن از اتخاذ هرگونه تصميم مهم با ذهني پريشان و آشفته پرهيز کني.
4- خدا را براي اينکه از تو مراقبت ميکند و به تو مهر ميورزد شکرکن، حتي وقتي آنرا نميبيني و حس نميکني. اين کار ايمان تو را به جريان انداخته و افزايش ميدهد.
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum
Fri Sep 18, 2009 6:50 am by tendownstreet
» نقش سویا در کاهش عوارض دوران یائسگی
Fri Sep 18, 2009 6:48 am by tendownstreet
» قطع قاعدگی به هزار و یک علت
Fri Sep 18, 2009 6:47 am by tendownstreet
» خانم ها باید مراقب باشند
Fri Sep 18, 2009 6:47 am by tendownstreet
» آنچه زنان درباره اش کمتر حرف می زنند
Fri Sep 18, 2009 6:46 am by tendownstreet
» بهبود جوش با قرص ضدبارداری
Fri Sep 18, 2009 6:45 am by tendownstreet
» عفونت های دستگاه ادراری زنان
Fri Sep 18, 2009 6:45 am by tendownstreet
» بهبود کیفیت زندگی در زنان یائسه
Fri Sep 18, 2009 6:44 am by tendownstreet
» هشت روش طلائی درمان دردهای پیش از قاعدگی
Fri Sep 18, 2009 6:44 am by tendownstreet